حتما برای شما هم اتفاق افتاده وقتی به نزدیکی شاه عبدالعظیم حسنی در شهر ری می رسید رانندگان مسافر کش مداوم و مستمر می گویند شورآباد شورآباد سوار شوید وآماده حرکت و…… ودر شهری قدیمی در شرق لرستان به نام الیگودرز هم وقتی به محله ده محمدرضا می رسید رانندگان مسافر کش صدا می زنند شول آباد شول آباد سوارشو و… و از حسن اتفاق هم شورآباد شهرری وهم شول آباد الیگودرز در جوار و همسایگی دو حرم شریف و واجب التعظیم قرارگرفته اند. از شورآباد شهرری به حرمی بنام عبدالعظیم حسنی می رسیم که در منزلت و ثواب زیارتش فرموده اند: من زار عبدالعظیم حسنی فی ری کمن زار امام حسین ع فی کربلا. و از شول آباد هم به حرمی می رسیم بنام پیر امام یاسه فرزندان امام موسی کاظم علیهم السلام که در جلالت و عظمت و شجره نامه و وثوق این نوادگان واجب التعظیم امام هفتم (ع) بسیاری از علما و بزرگان از جمله نسب شناس بی نظیری مانند مرحوم آیه الله مرعشی نحفی ره مهرتایید و تکریم زده و تبارشناسی کسی مانند مرحوم مرعشی نجفی ره که خودش از سلاله خاندان رسالت است و با ۳۴ واسطه نسب و اجدادش به امام چهارم (ع) می رسد موجب اطمینان و اتقان و دلگرمی و فخرو مباهات است.

 در اینجا از همه کسانی که این نوشته را می خوانند تقاضا دارم حداقل از طریق اینترنت یا منابع تاریخی هم در مورد تاریخچه زندگی حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) تحقیق کنند که ایمان و اعتقادات خود را چگونه به امام معصوم عرضه کرد تا اگر اشکال و نقصی و خللی وجود دارد تصحیح شود. و از طرفی برای امثال حقیر درس عبرتی باشد که دچار توهم علامه ی دهر بودن نشویم وخود را رویین تن و ذوالفنون ندانیم و از طرف دیگر در مورد امامزادگان ثلاث و سه گانه ی مدفون در پیر امام شول آباد و نسب و شجره نامه و تنسیق و تذکره ی این نوادگان واجب التعظیم امام موسی کاظم (ع) تحقیق و کنکاش نمایند. و اما اکنون تفاوت های خدادادی، طبیعی، جغرافیایی، اقتصادی، عمرانی، زیرساختی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شول آباد تا شور آباد.

 ای کاش همه لرستانی ها و شول آبادی ها و زز و ماهروی ها برایشان مقدور و میسور بود که بروند از نزدیک شورآباد و قابلیت ها و صنایع و انبارها و تاسیسات و زیرساخت هایش راببینند و از طرف مقابل همه تهرانی ها و ری شهری ها و شورآبادی ها هم از نزدیک طبیعت بکر و منحصر بفرد و بی نظیر و آبشارها و رودها و قلل و کوه های سرسبز و پوشیده از اشجار و تنوع پوشش گیاهی اعم از گیاهان دارویی و…. آب وهوای فرحبخش و جنت مکانیش و جنات تجری من تحتها الانهارش….. را ببیند…..

وای کاش این اتفاق می افتاد که حداقل به مدت یکسال شول آبادی ها و شورآبادی ها جایشان ر ابا هم عوض می کردند و مثل بازیکنان فوتبال در دو نیمه ی بازی جا به جا می شدند تا به رای العین نظاره کنند که تفاوت ره از زمین تا آسمان است…..

 آری در کنار همه علل و عواملی که باعث پیشرفت شوره زاری مثل شور آباد شده، مثل نزدیکی به پایتخت و….. اما بنده از نزدیک و ملموس نقش و تاثیر گذاری اشخاصی مانند مرحوم آیه الله غیوری  و آیه الله ری شهری و بسیاری از افراد ذی نفوذ و برجسته و شاخص را دیده ام که شوره زار شورآباد از فراوانی صنعت وکارخانه و زیرساخت به مرز انفجار رسیدهاست. اما در این طرف عالم گل و گلزار و مهبط و معدن انواع زیبایی های بصری و روح نواز ومتحیرکننده و مسحورکننده ی مملو و درهم تنیده از کوه و دشت و دره و درخت و گیاه و منطقه خضرای و محل تلاقی رود و چشمه و آبشار و برف ۷ متری و گردنه ها و….. اینگونه مغفول مانده و تنها فلسفه ی وجودی شول آبادی ها برعکس شورآبادی ها این است که هر چهار سال یکبار چشمشان به گل رو و جمال دل آرا و جادوگر و هیپنوتیزکننده ی صندوق های رای روشن می شود و از زمین و آسمان و با لندرور و لنکروز و پاترول و قطار و حتی هلیکوپتر و قاطر و الاغ مثل تگرگ و برف وکولاک خاص گردنه گله بادوش صندوق رای بر سر و رویشان فرو می ریزد. و بعد هم با زبان بی زبانی به شول آباد و ززو ماهرویش گفته می شود، حاجی حاجی مکه تا چهار سال بعدی و باز هم شول آباد می ماند و برف ۷ متری گله بادوشش و چند ماه قطع ارتباط و بن بستش و …… این تسلسل و دور و فاصله گرفتن و سبقت نجومی و کهکشانی و برق آسای شوووووورآبادها از شووووووول آبادها…..

آقا شما را به خدا قسم حداقل به خاطر سه فرزندان امام موسی کاظم (ع) تونل گله بادوش را درست کنید.

 حمید مهدوی فر فرهنگی