×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
    امروز  شنبه - ۲۱ مهر - ۱۴۰۳  
true
true
صدایِ قدم زدن مهر می آید: نسیم بهاران


موسیقی قدم زدن مهر به گوش می‌رسد؛ موسیقی باز شدن دروازه‌های آگاهی و یادگیری، موسیقی قدم‌هایی که به سوی خانه ی علم و دانش برداشته می‌شود و قاصدک ها هم نوا با تک تک این موسیقی ها، دسته دسته روانه ی کوچه و بازار و خیابان شده اند و آسمان شهریور با شکوفه های شادی قاصدک ها پر شده است.

قاصدک ها می رقصند، پرواز می کنند، تاب می خورند و خانه به خانه سر می زنند تا بگویند: مهر سوار بر اسب شهریور حرکت کرده است و هر روز یک قدم نزدیکتر می‌آید.

در بازار خرید و فروش بساط مهر به راه افتاده است، دست فروش‌ها با صدای گرم خود موسیقی مهر را می‌نوازند و اخم و گره از چهره بازار، باز شده است. دفتر، خودکار و مدادهای رنگی صورت بازار را آرایش کرده‌اند. بوی کتاب و دفترهای نو مثل عود و عنبر از هر گوشه و کناری به مشام می‌رسد. بازار بوی مهر را می‌دهد؛ مهری که شروع بهار آگاهی و یادگیری است. من می‌گویم بهار با پاییز شروع می‌شود؛ پاییزی که جسم طبیعتش را زرد و خاکستری رنگ می‌کند تا با آزادی از قید و بند جسم، گامی به سوی درون بردارد و رها از دیده ی ظاهربین کند و کاوی به درون داشته باشد شاید برای همین است که پاییز را فصل عشاق نامیده اند؛ فصلی که با مهر شروع می‌شود، مهر را می‌گستراند و پرده‌ها و حجاب‌های ظاهری را از چهره طبیعت کنار می‌زند.

پاییز این عاشق حقیقی پرده و حائل را با مهر از روی چشم‌ها کنار می زند و رنگ و لعاب‌های فریبنده را از خود دور می نماید، طبیعتش را ذره ذره عریان می‌کند تا حقیقت خود را نشان دهد. در واقع رسیدن مهر، یعنی باز شدن دروازه‌های حقیقی آگاهی و راهی برای خروج از جهل و نادانی است.

مردم شهر با شنیدن خبرِ قاصدک‌ها، قلب هایشان به تکاپو افتاده است و هیجان شیرین و شکرینی جانشان را نوازش می‌کند و زیر باران شکوفه ها و رقص قاصدک‌ها و صدای دست فروش‌ها دست به کار شده اند و با خرید از رنگین کمان مداد، پاک کن، دفتر، خودکار، کیف ها ی رنگی به میزبانی مهر می‌روند.

مهر این مهمان صاحب علم و اندیشه و تحصیل با آمدنش حصار دوری از کتاب و دفتر را کنار می‌زند و گرم شدن دوباره انگشت‌ها را با در دست گرفتن قلم و خودکار شروع می کند.

مهر مهمان دوست داشتنی پرمهر و محبت هر ساله یمان می‌آید تا پیام آور صلح و آشتی، آزادی و رهایی باشد تا دوباره لابه لای کتاب‌ها و دفترها و سطرها به دنبال حقیقت بگردیم و با شنیدن موسیقی ریزش برگ‌ها عاشقِ معشوق خود شویم و از پراکندگی دور شده و متمرکز گردیم.

مهر که می‌آید با خود موسیقی صدای معلم را می‌آورد؛ معلمی که عاشقانه به شغل خود عشق می‌ورزد و به آن ایمان دارد و می‌داند آمده است تا دست در دست مهر خداوند راهی روشن را نشان دهد، صدایی که با تحکیم و مهربانی دعوت می‌کند تا از پیله ی تنیده شده به دور خود بیرون آمده و قفل قفس خود را باز نموده و آزادانه در سرزمین علم و دانش یاد گرفت، اندیشه کرد و انتخاب نمود، معلمی که اگرچه بال‌های پروازش را می‌چینند، اما یاد می‌دهد چطور باید رها و آزاد پرواز کرد و گام‌ها را دورتر از حصار کشیده شده برداشت، همنوع خود را دید، شنید و دستگیری بود و مثل همان لحظه که قاصدک‌ها خبر نزدیک شدن مهر را می‌دهند دلها پر از شادی مهر شود. مهر دوست داشتنی نوید رهایی می دهد، نوید آزادی حقیقی و رهایی از بند جهل و نادانی و رسیدن به … / انتهای پیام

false
true
false
false

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false