×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
    امروز  جمعه - ۳۱ فروردین - ۱۴۰۳  
true
true
تخصص بی تخصصان و ناکارآمدی سازمانی: دکتر حسن رضا یوسفوند عضو هیات علمی جامعه شناسی و رییس دانشگاه پیام نور لرستان

بر مبنای مطالعات صاحبنظران جامعه شناسی، جامعه از میدانهایی تشکیل شده است که هرکدام از آن میدان ها قواعد و مکانیسم درونی خود را دارند و کنشگران باید بر مبنای همان قواعد و مکانیسم در آن میدانها نقش ایفا کنند. به عبارت دیگر منطق درونی هر کدام از این میدان ها شرایط خاص خود را می‌طلبد و انتظار می رود که افراد درون هر میدان متناسب با قواعد میدانی، مهارتها، ظرفیت و منابعی که کسب کرده اند در جایگاه نقشی خود ایفای نقش کنند. در غیر این صورت، اگر بر خلاف قواعد و منابع میدان خویش در قلمرو میدان های دیگر به کنشگری بپردازند، خسارت های جبران ناپذیری را به سازمان ها و جامعه وارد می کنند و زمینه های فساد گسترش پیدا می کند.

برای روشنتر شدن موضوع مثالی می زنم. زمین فوتبال یک میدان است و برای بازی در میدان فوتبال کسانی که عضو تیم فوتبال می شوند باید فوتبال بلد باشند، تکنیک و اصول مربوط به فوتبال و روابط و قواعد حاکم در آن میدان را بدانند و بر مبنای آنها به ایفای نقش بپردازند. لازم به ذکر است در درون هر میدانی بین اعضای یک تیم رقابت های وجود دارد. تمام اعضای تیم تلاش می کنند همیشه در ترکیب اصلی باشند. مثال دیگر میدان دانشگاه است. کسانی که در دانشگاه به عنوان استاد یا دانشجو مشغول فعالیت هستند عموما افرادی هستند که متناسب با مدرک علمی مربوط به رشته های تخصصی خود در دانشگاه به کار گرفته شده اند، این افراد باید فعالیت های پژوهشی تخصصی خود را افزایش دهد و دنبال کسب رتبه بالاتر علمی در گروه مربوطه خود باشند و متناسب با قواعد درون دانشگاهی به عنوان اعضای مهم و با اهمیت تلقی شوند. حالا فرض بگیریم یک عضو علمی دانشگاهی در محله خود یا میدان سازمانی غیر دانشگاهی دارای معروفیت خاصی است، این معروفیت خاص نباید منجر به این شود که ایشان از امتیازاتی بهره مند شود که ارتباطی به میدان دانشگاه ندارد. زیرا در میدان دانشگاه شاخص بودن فرد با نوشتن تالیفات، ترجمه ها و خلق آثار پژوهشی معنا و مفهوم پیدا می کند. البته افراد دانشگاهی می تواند با کنشگری در حوزه علمی و دانشگاهی، قواعد میدان دانشگاه را برای ارتقاء سطح کیفت زندگی اجتماعی بر مبنای تخصص خویش به کار بگیرد. اما نمی تواند و نباید قواعد میدان های دیگر را در دانشگاه بکار بگیرد. حال فرض بگیریم استادی یا فوتبالیستی وارد قلمرو های میدانی دیگری شود که بخواهد از آن قلمرو میدانی برای فوتبال یا استادی خود مشروعیت کسب کند؛ مثلاً فوتبالیست بگوید من یک شطرنج باز حرفه‌ای هستم (البته می تواند باشد اما آن را در میدان فوتبال نمی تواند بکار بگیرد یا باشگاه می تواند از علم افراد دانشگاهی برای ارتقا باشگاه بهره ببرد) و باید همیشه در فوروارد فیکس بازی کنم. این قضیه و این استدلال فیکس بازی کردن در فوتبال با استدلال شطرنج باز بودن از اساس تفاوت دارد و شکست تیم را به همراه خواهد داشت، زیرا آنچه در میدان فوتبال مهم است تکنیک و قابلیت های فردی فوتبالیست است که برای آن باشگاه با او قرارداد بسته شده است. حال خواه این فوتبالیست شطرنج باز باشد، خواه نباشد، نباید خللی در انجام وظایف فوتبالی شخص ایجاد کند زیرا باشگاه فوتبال با او قرارداد بسته است به دلیل فوتبالی بودن آن شخص است نه شطرنج باز بودن شخص! در مورد استاد نوعی در میدان دانشگاه نیز چنین منطقی وجود دارد؛ اگر به فرض استادی برای سرآمدی در دانشگاه وارد میدان دیگری شود که بخواهد از امتیازات میدان های دیگر و بر مبنای ضوابط غیر میدان دانشگاهی در پی سرآمد بودن باشد، ضرر و زیانی که این استاد به دانشگاه وارد می کند بسیار بیشتر و خطرناک تر از استادی است که در میدان های علمی و آکادمیکی و بر مبنای منطق و ضوابط و قواعد میدان خاص خود، فعالیت کمتری دارد.

ادارات و سازمان هایی که افرادی در آنها استخدام شده اند فلسفه وجودی آنها بازی در میدانشان و بر مبنای قواعدشان است. اینکه چرا افراد از جمله برخی دانشگاهیان به قلمرو میدانی دیگر سازمان ها غیر مرتبط وارد می شوند، دلایل زیادی وجود دارد که به دو مورد از آنان اشاره می شود: ۱- به دلیل ضعف و ناکارامدی درونی برخی از این کنشگران و اینکه در مقیاس ملی و حتی منطقه ای اساسا قدرت رقابت با همسنخان خود در میدان اصلی را ندارند و برای جبران این ضعف سعی در به کار گیری منابع و قواعد بیرونی و درونی غیر مرتبط با تخصص خود را دارند که بتوانند در مواقع خاص (تخلف، ارتقا …) از آن در میدان اصلی بهره ببرند. ۲- ناکارآمدی و ناتوانی در میدان اصلی باعث گردیده برای غلبه بر این ضعف عینی دنبال منابع و قواعد دیگری باشند. اگر چنین وضعی اتفاق بیفتد نمی توان امید به پیشرفت چندانی داشت و زمینه و شرایط برای فساد بیشتر فراهم می شود./ انتهای پیام

false
true
false
false

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false