ترور سردار ایرانی شهید حاج قاسم سلیمانی بیش از آنکه یک حمله ی نظامی باشد، قسمتی از یک سناریوی از پیش طراحی شده است که به نظر میرسد در ماههای آینده توسط رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا گام به گام اجرا شود.

سناریویی که به نظر میرسد ترامپ آن سناریو را برای عبور از جهانی به جهانی با شاکله ی دیگر دنبال میکند.

مهمترین بخش این سناریو، همان معامله قرن است که ترامپ هنوز از آن رونمایی نکرده است!
ترامپ داماد خود را مسئول جوش دادن این معامله کرده و به نظر میرسد کوشنر بیشتر تاثیر را بر ترامپ در خصوص دستور ترور شهید سلیمانی داشته است!

اما سیاست تحکیم و طرح سناریوهای یکطرفه بدون حضور طرفهای نزاع چرا از سوی آمریکا در حال دنبال شدن است؟

جواب این پرسش را باید در نزاع های سرمایه داری درون آمریکا دانست!

جهان کنونی و ساختار اقتصادی و سیاسی کنونی حاکم بر آن بدون شک آنچیزی نیست که تضمین کننده ی بقای لایه ای از سرمایه داران سنتی آمریکا باشد که چندین بار تحت تاثیر تبعات قوانین اقتصاد جهانی تا مرز ورشکستگی پیش رفته اند.

در حقیقت ترامپ و کوشنر نماینده ی آن قسمت از امپریالیسم هستند که ساختار دارایی ها و افزایش دارایی هایشان در نزاع با توسعه ی اقتصادهای متکی به قوانین جهانی اقتصاد است.

جهان جدیدی که ترامپ برای تضمین عمر فعالیت سرمایه داری خود و دیگر سرمایه داران مشابه خود به دنبال آن است، جهانی با توافقات تضمین شده ی بین المللی به نفع امپریالیسم سنتی آمریکا است.

به نظر میرسد ترامپ در خصوص ایران نیز چنین سناریویی را در پیش بگیرد و با رونمایی از توافقی یکطرفه به جای برجام به دنبال جلب حمایت جهانی آن برود.

توافقی ها و معامله های تحکیمی که منطقه خاور میانه را تبدیل به یک بازار گردش سرمایه ای برای امپریالیسم سنتی نماید.