×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
    امروز  جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳  
true
true
محسن سلیمانی: کرونا ارتش تکنفره


با پدیدار شدن کرونا روزانه سوالات بسیار زیادی در ذهن مردم جهان شکل می گیرد. دانشمندان ،پزشکان، صاحب نظران، نویسندگان، همگی سوالات زیادی را مطرح کرده اند که بسیاری از آنان تا بحال بی جواب مانده و در درباره بعضی از پاسخ ها فعلاً متفق القول نیستند. قطع به یقین با گذشت زمان به روشنی مشخص خواهد شد، اگر این ویروس ساخته دست بشر بوده، از دید تاریخ پنهان نخواهد ماند و دودش نیز به چشم سازندگان آن خواهد رفت، چه بسا تا به حال رفته باشد. شاید هم بلای آسمانی بوده و به پشتیبانی از سیل و زلزله در پاسخ به دست درازی های انسان به طبیعت آمده باشد. چون تا به حال اخباری مبنی بر حمله کرونا به سایر جانداران به جز انسان نشنیده ایم. در هر حال نام ارتش تک نفره برازنده اوست چون تا به امروز به تنهایی در حال پیشروی بوده و چه بسا این همان جنگ جهانی سوم باشد که کرونا به راه انداخته و ما خبر نداریم. فعلا که دست تنها با تمام جهان در حال جنگ است و با تحمیل خسارات فراوان و گرفتن هزاران قربانی در روز دست بردار نیست. تا جایی که توانسته اولین قدرت اقتصادی دنیا یعنی آمریکا و همچنین اروپا و سایر کشورهای پیشرفته را به زانو درآورد.

بسیاری از صاحب نظران بر این باورند شاید کرونا آمده نظم نوینی را در جهان حاکم نماید به طوری که خیلی از جنگ ها، شورش ها و تظاهرات ها را که تا به حال کسی نتوانسته بود آرام کند سر جای خودشان نشانده و تمام کره خاکی را خانه نشین نموده است. شاید آمده که با گرفتن جان خیلی از آدم ها، تعریفی تازه از انسانیت نمایان سازد. اما با دیدن بعضی از رفتارهای این موجود دو پا، فکر کنم فعلاً کرونا مهمانمان باشد، چون در این مدت کوتاه بشر کنونی نتوانسته نقش آدم درسخوانی را بازی کند و امتحانش را خوب پس بدهد، لذا تا گرفتن نمره قبولی دنیا باید شاهد حضورش باشد. هر چند در کشور عزیزم مردم خیلی سریع همدیگر را پیدا کرده، و با فهم مشترک در حال تقابل و پیروزی با آنند. بطوریکه الگوی انسانی خیلی از کشورهای اروپایی شدیم. امیدوارم در جهان امروزی که همه چیز با سیاست گره خورده سیاستمدارانش از بازی‌های کثیف دست کشیده و حداقل برای یک بار هم که شده با صداقت هر آنچه که در توان دارند، در راه مبارزه با این ویروس منحوس به کار گیرند.

نوشته ام را با ذکر خاطره ای از دوران دبستان به پایان برسانم زمانی که محصل ها منتظر حضور معلم در کلاس درس بودند، بچه ها داخل راهرو شلوغ می کردند، یادش بخیر ناظمی داشتیم همیشه چوبی در دست داشت و آماده برای کتک زدن و هر کسی جلوی چشمش می افتاد حسابی از خجالتش در می‌آمد و با دیدنش همگی خفقان می‌گرفتند./انتهای پیام

false
true
false
false

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false