true
انتخاب شغل و حرفه برای هر فردی مهمترین و اساسیترین انتخاب محسوب میشود؛ شغل و حرفه جایگاه اجتماعی و وضعیت و موقعیت زندگی شخص را تعیین و تعریف میکند فرد بر اساس نیازمندی و تقاضا و شرایط حاکم بر جامعه (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امکانات) و توانایی و استعداد و علاقه مندی خود و آموزش های علمی و عملی و نظری، دانش و مهارت لازم را در یک رشته کسب میکند و در نهایت به شغلی مشغول میگردد.
این سلسله مراتب همواره در ادوار مختلف به صورت نسبی رعایت شده و افراد پیرو آن بوده اند؛ اما در جامعه امروزی ما درجه ی اهمیت دادن به علاقه و استعداد و توانایی افراد پایین آمده است و میزان درآمد در یک شغل حرف اول را می زند. دستیابی به یک شغل، مسیرش از راه انتخاب رشته در پایان پایه ی نهم تحصیلی شروع میشود؛ مسیری که حرکت در آن فرد را به سوی شغل آیندهاش سوق میدهد و این مسیر از طریق انتخاب رشته در یکی از گروههای فنی (فنی و حرفه ای، کار و دانش) و نظری( انسانی، ریاضی، معارف و تجربی) میسر می گردد.
در سالهای پیشین به علت کمبود نیروی انسانی، جامعه بسیار نیازمند به پزشک و مهندس و متخصص بود و به طبع، وارد شدن به این عرصه با علاقمندی و توانایی راه روشنی را از لحاظ شغلی پیش روی فرد قرار می داد؛ اما کم کم با گذشت زمان تعداد نیرو در این زمینه تا حدودی تامین شد اگرچه جامعه هنوز به پزشک و مهندس نیازمند است؛ ولی شاید بتوان گفت میزان و تعداد کاهش یافته است و برای داشتن جامعه ای پویا به شغل هایِ دیگری نیازمند هستیم؛ از جمله مشاغلِ به روز، فنی، متخصص، استاد کار، تولید کننده و… با ورود تکنولوژی، فناوری، هوش مصنوعی و… رشته های مورد نیاز برای پویایی جامعه بسیار متنوع تر و گسترده تر شده است به طوری که خلاء چنین رشته هایی در جامعه از لحاظ اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی به شدت احساس می شود؛ رشته هایی که فرد می تواند حرفه و مهارتی را کسب کند و بر اساس آن شغلی را ایجاد نماید و چندین و چند سال از عمر و زندگی خود را به انتظار ننشیند که شاید صندلی اداره ای خالی شود و صاحب منصب و جایگاهی گردد؛ این چنین شرایطی در گروه فنی و حرفهای و کار و دانش مهیا می باشد دانش آموز با ورود به هنرستان و یادگیری تئوری و عملی دورس در طی سه سال موفق به اخذ دیپلم می شود و بعد از کسب مهارت و گذراندن آموزشهای تکمیلی و فراهم شدن امکانات اولیه میتواند مشغول به کار شود و در اسرع وقت به بازدهی برسد.
هنرستان ها رشته هایِ تازه، نو و به روزی را در اختیار فرد قرار میدهد، رشته هایی مانند؛ کامپیوتر (سخت افزار، نرم افزار، هوش مصنوعی، برنامه نویسی، it )حسابداری، معماری داخلی، طراحی دوخت، نمایش، سینما، موسیقی، گرافیک، فتوگرافیک، نقشه کشی، انیمیشن سازی و… که هر کدام دنیایی از کار و شغل را پیش رو قرار می دهند واز طریق انتخاب رشته در گروه فنی و حرفهای یا کار و دانش در پایان پایه نهم و ورود به هنرستان قابل دسترسی می باشند.
اما جدایِ از نیاز جامعه و در نظر گرفتن استعداد و علاقه مندی دانش آموز، گرایش خانوادهها و بعضاً دانش آموزان همچنان به سمت و سوی مشاغل گروه پزشکی و مهندسی می باشد. همچنین افرادِ جامعه امروزی ما خارج از پزشکی و مهندسی و امثالهم پشت میز نشینی و شغل اداری را بیشتر میپسندد برای این که اطمینان خاطر نسبی را از لحاظ در آمد برای فرد و خانواده فراهم میکند.
حال اینجا یک سوال مطرح است و آن اینکه؛ ادارات ما تا چه حد میتوانند فارغ التحصیلان دانشگاه را جذب کنند؟ آن هم رشته هایی که گاهی اصلا کاربردی برای انجام وظیفه در یک اداره را ندارند و اینکه آیا درآمد مطلوب فرد فقط در گروه پزشکی، مهندسی و کارهای اداری تامین می شود؟جواب به این سوال ها، وضعیتِ شغلیِ موجود در جامعه می باشد. اما چرا وقتی وضعیت شغلی موجود گویای بیکاری و سردرگمی جوانان است از همان ابتدا و در مسیر انتخاب رشته فرزند خود، دانش آموز خود را به سمت و سویی سوق نمی دهیم که احتمال به دست آوردن شغل و حرفه برایشان امکان پذیر تر باشد؟
می توان گفت که این سمت و سو در گروه فنی و کار و دانش قابلیت دسترسی دارد؛ اما چرا چنین اتفاقی نمی افتد؟ می دانیم که همواره به سر انجام نرسیدن یک کار وجود موانع می باشد و به طور حتم مسیر انتخابِ رشته های فنی و حرفه ای و کار و دانش هم موانعی بر سر راه خود دارد که به طور اجمالی در ادامه به آنها اشاراتی خواهد شد:
۱-در گام اول خانواده ها مانع ورود فرزندان خود می شوند به چند دلیل:
الف- دیدگاه جامعه و اجتماع نسبت به گروه فنی و کار و دانش پایین بوده و با کم ارزش دانستن جایگاه این گروه آن را مختص دانش آموزان ضعیف و تنبل و درس نخوان میدانند که از سر ناچاری به هنرستانها ورود پیدا کردهاند.
ب- پدر و مادرها همچنان شغل دکتر و مهندس را به هر شغل دیگری ترجیح میدهند و اصرار به موفقیت فرزندانشان بیشتر در رشته تجربی و گاهی در ریاضی
و انسانی را دارند.
ج- از دیدگاه خانواده، رشته ها ی تجربی و گاهی ریاضی و انسانی اطمینان خاطر بیشتری را برای شغل و آینده فرزندنشان فراهم میکند.
2- آموزش و پرورش به عنوان مجری این کار، تشویق و ترغیب دانش آموزان و هدایت آنها به سمت هنرستان را به صورت شایسته و کارآمد انجام نمیدهد؛ چه بسا توانایی یک دانش آموز فقط در هنرستان قابلیت به فعل رساندن را داشته باشد. همچنین هستند معلمانی که به عنوان سکان دار امر آموزش اعتقاد دارند که دانش آموزان تنبل و با سابقه تحصیلی ضعیف به هنرستان ورود پیدا میکنند و همین دیدگاه را به دانش آموزان و خانواده هایشان انتقال می دهند.
۳- امکانات مورد نیاز کارگاههای مختلف هنرستانها به روز نبوده و حتی در بسیاری موارد امکان انجام دادن کار عملی در یک رشته وجود ندارد و درسهای عملی و کارگاهی به صورت تئوری تدریس می شود و یا اینکه هنرجو را به مکانهای دیگر برای یادگیری عملی درس ارجاع میدهند. همین موضوع یعنی نبود امکانات برای کسب مهارت، میزان بازدهی کار آموزشی را در هنرستان ها پایین آورده و مانع جدی را بر سر راه هنرجو ایجاد میکند.
4- شرایط اقتصادی حاکم برجامعه که از پایداری و ثبات نسبی برخوردار نیست و روز به روز شاهد تغییر قیمتها هستیم و به نوعی عدم اطمینان را در بازار کار به وجود آورده است.
۵- عدم حمایت و پشتیبانی از حرفه و مهارت کسب شده، عدم همکاری و کمک به راهاندازی یک شغل توسط مراکز دولتی دلایل برشمرده از مهمترین دلایل و موانعی میباشند که خانوادهها و گاهی خود دانش آموزان تمایل چندانی به سوی سمت رشتههای فنی و حرفهای وکار و دانش ندارند و علی رغم علاقه و توانمندی و استعداد در رشتههای این دو گروه از ورود به هنرستان ها خودداری میکنند چرا که نمی خواهند شرایط متزلزل و غیر ایمنی را در مورد شغل آینده شان داشته باشند و به طبع ترجیح بر آن است که به سوی رشتهها و به دنبال آن برگزیدن شغلی بروند که تا حدی امنیت آینده ی کاریشان را تامین کند و پدر و مادرها و گاهی خود دانشآموزان این امنیت و آرامش را در سایه انتخاب رشته تجربی و گاهی ریاضی و انسانی میبینند.
اما چه تعداد از هواداران رشته ی تجربی میتوانند صاحب شغل شوند و جذب کار گردند و البته چه تعداد از دانش آموزانی که موفق به اخذ دیپلم تجربی میشوند میتوانند وارد دانشگاه شوند؟ هجوم به سمت رشته تجربی و ماندن و توقف تعداد بسیار زیادی از دیپلمه های تجربی پشت درهای دانشگاه و عدم گرایش به سمت رشتههای فنی و حرفه ای و کار دانش و تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکارِ رشتههای ریاضی و انسانی، عدم توازن شدیدی را در رابطه با کار و اشتغال ایجاد کرده است.
حال با توجه به شرایط حاکم و موانع موجود و دیدگاهِ خانواده ها، معلمان و جامعه، جوانی که در اوج شادابی، پویایی، استعداد، توانایی و پر از انرژی است و می تواند جامعه را زنده و فعال و پویا نگه دارد کدام قدم را بردارد و به کدام سمت و سو حرکت کند به طوری که جوانی اش هدر نرود و در ادامه زندگی اش سر و سامان بگیرد؟ چرا که داشتن شغل مهم ترین مسئله و اساسی ترین گام برای هر فرد می باشد./ انتهای پیام
false
true
http://pejvakelorestan.ir/?p=13879
false
false