true

ما محکوم به مبارزهایم و امیدوار بودن به آینده و جنگیدن برای آن بزرگترین اجبار زندگی ما در این زمان است. حتی در سال کرونا و در شرایطی اینچنین نامطلوب از نظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، ما ناچاریم که به اصلاح امید داشته باشیم و به آن فکر کنیم.
با وجود موقعیتی به این دشواری شاید نوشتن و گفتن از انتخابات ۱۴۰۰ برای بسیاری از اعضاء جامعه ایرانی که در بسامد عوض شدن دولتها همواره نمودار مشکلات کشور را صعودی دیدهاند، غیرضروری و نامفید تلقی شود؛ با این وجود ما خواهناخواه به زودی فضای جدیدی را متأثر از عوض شدن قوه مجریه تجربه خواهیم کرد و به همین دلیل است که نمیتوانیم به راحتی از کنار چنین رویداد مهمی بگذریم و نسبت به آن بیاعتنا و حتی ناامید باشیم.
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ با وجود بیانگیزگی و ناامیدی بخش وسیعی از جامعه میبایست با رویکردی متفاوت و انتقادی مورد تحلیل قرار گیرد. در گام نخست تصمیمگیران کشور باید معین کنند که آیا به فکر معنابخشی به انتخابات ۱۴۰۰ کشور هستند یا خیر؟ زیرا اگر بناست همچون مجلس یازدهم شاهد سیاست محدودکننده و فیلتری باشیم، یقیناً بخشی از حمایت و همدلی حداقلی را نیز از دست خواهیم داد.
نارضایتیهای مردم در حوزههای مختلف بالاخص حوزه اقتصادی معلول سالها سیاستگذاری ناصحیح و توسعه کاریکاتوری و نامتوازن کشور توسط دولتهای مختلف بوده است. ربط دادن مشکلات موجود به دوره اخیر و تطهیر گذشته از خطاهای استراتژیک و راهبردی خطایی است که امروز توسط برخی دنبال میشود.
اما حقیقت این است که همواره و در دولتهای مختلف، برخی افراد و مبادی دارای قدرت، حضور افراد لایق و توانا را بر نتابیدهاند و اجازه شکوفا شدن بدنه کارشناسی و نخبگی کشور را که بسیاری از آنان از قشر جوان هستند را ندادهاند تا اقلیتی ۱۵درصدی حاکم بر کشور شوند و همین امر باعث حبس شدن انرژیها و ایجاد حالت انفجاری در سطوح مختلف جامعه شود.
با این وجود مشاهده میشود در شرایطی که کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند اصلاحات و جراحیهای عمیق است، جریانات سیاسی چنان دچار تشتت گفتمانی و فقدان احاطه به مسائل و ضرورتهای کشور هستند که ما را از هرگونه تمرکز و اجماع برای درک موقعیت کنونی و لزوم ورود تفکر نو به عرصه مدیریتی کشور ناامید میکنند.
همچنان مهرههای قدیمی که حالا حتی ژستها و چهرههایشان هم مخاطبان رسانهها را مکدر میکنند، در فضای سیاسی ایران دست و پا میزنند و شواهد نشان میدهند که همان روندهای بیمار گذشته در سپهر سیاسی ایران پابرجا بوده و امیدی به تغییر آن نخواهد بود. در چند ماه مانده مهمترین رویداد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران، تکلیف بسیاری از افراد و جریانات مشخص نیست و هیچ اشرافی بر مسائل کشور در نزد هیچکدام از موثرین در انتخابات آینده مشاهده نمیشود.
حالا نمودارها به نقاط بحرانی خود رسیدهاند، ادامه چنین روندهایی میتواند بسیار خطرناک باشد. آنچه مسلم است راههای رفته را نباید دوباره رفت و فرصت هیچ آزمون و خطای دیگری نیز وجود ندارد. در این مقطع خاص ما باید درستترین راه را انتخاب کنیم و در آن راه بهترین عملکرد را داشته باشیم. با این وجود و با مطالعه رفتارهای سیاسی فعالان این عرصه به نظر میرسد چنین تفکری در میان بازیگران اصلی انتخابات ۱۴۰۰ وجود ندارد و ما در آستانه فصلی تکراری در مدیریت اجرایی کشور هستیم./بهزاد مومنی مقدم بیست و چهارم مهر۹۹
false
true
http://pejvakelorestan.ir/?p=7634
false
false