×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
    امروز  پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳  
true
true
نامه ی سرگشاده محمود نظری به ریاست محترم جمهوری: «لرستان سرزمین مطالبات معوق»


بنام لرستان سرزمین مطالبات معوق و فرصت های از دست رفته می نویسم! بنام پلدختر سرزمین پلهای تاریخی می نویسم!
بنام کوهدشت دیار شیرز، هومیان و میر ملاس می نویسم!
بنام دیار ماداکتو می نویسم از بغض فر خورده ی اقوم لر، لک و لرستان همیشه سرافراز مینویسم!
بنام دورود، ازنا، الیگودرز، بروجرد دیار مسیح کردستان، اسد قومم، شهید اسداله حسنوند، شهیدان شکاری ها، آزادبخت ها، صحرانشین ها، میرشاکی ها، مصطفی زاده ها، مبشرها، نظری ها، دریکوندها، بهاروندها و تمام دلاور مردان شهیدی که غسل مهربانی کردند و آرش وار برای عزت ایران جان شیرینشان را در طبق اخلاص گذاشتند! لرستان شهر آیت الله بروجردی، اوستا و زرین کوب، آیات عظام طاهری، موسوی و همچنین شهر پروفسور چگنی ها، پروفسور نادری ها، بهاروندها می نویسم!
بنام سلسله و دلفان و بنام چگنی سرزمین شگفتیها و فرصت های از دست رفته می نویسم!!
بنام خرم آباد، دیار سادات طاهری، موسوی، کلانتری، شاهرخی، حیات الغیب، حسینی، بنی فاطنه و شجره ی طیبه ی سادات دیگر و سرزمین شیران شهید و دلاورانی که تنها یادگارشان یک جفت پوتین و چفیه از دوران جنگ است می نویسم!
بنام تمام لرستان “بهشت گمشده ی فرصت ها و مواهب طبیعی و خدادادی می‌نویسم، باشد که مرهمی بر هزاران مطالبه معوق و بغض های فروخورده ی قومم باشد، شاید این بار ابراهیمی تبر بدست، ریشه ی بی عدالتی ها را بزند و لرستانم را در ریل توسعه قرار دهد و روبان قرمز را با قیچی توسعه یافتگی ببرد و پادگان خسته و بریده ی مردمانم را جانی دوباره ببخشد و دست کاردانان سفارت غارت و اختلاس را ویران نماید و درفش کاویانی توسعه یافتگی را در لرستان چهار فصل به اهتزاز در آورد و دریچه ی زخم نادیده انگاری ها را فرو بندد و پایداری اراده اش در دولت کار و کرامت شامل لرستان گردد و توسعه نیافتگی و نادیده انگاری ها را با شلاق سکوت شکنجه نماید و چشمانش با نگاهی عدالت محور شامل لرستان سرزمین فرصتهای از دست رفته گردد و لرستان را با فصیح ترین سکوت ها صدا دهد و ندایش چترگاه شکوفه خیز یاس ها گردد و سخنش میعادگاه جوانان ولایی و ولایت مدار لرستان گردد و خلوت عاشقان توسعه ی لرستان در این جغرافیا جان گیرد و رویش پارامترهای توسعه یافتگی معراج شب نشینان غرفه ی نمازهای شب گردد و لرستان آسمانش همچون شهرهای صنعتی دودآلود گردد و غنچه های توسعه یافتگی از جغرافیای لرستان شکفتن آغاز کند!

جناب آیت اله رییسی:
از وقتی که غزل توسعه از لرستانم رمیدن گرفت، از وقتی که جوانه ی صداقت از دیارم کوچ نمود، زمزمه ی حسرت اولین شکوفه ی اشکهای مادران دیارم گردید و بغض،گریه و فراموشی پیامبرانی شدند نازل شده بر قومم تا زخمستان نگاه مادرانمان دل ریش آزادگان را پاشنه ی بغض و گریه نماید و من گریستم؛ هنگامی که همه از خزانه ی خورشید یکسان بهرمند نمی شویم !
من گریستم هنگامی که سهمم از آموزش و پرورش کپرهای بدبختی و کانکس های سرد و بی روح برای بچه های لرستان گردید! من گریستم هنگامی که سود خالص ابریشم به حساب مختلسین واریز می گردید و آئینه های قومم کدر می گردیدند!

آری، تاریخ سرافراز قومم و مردمانی که از دیارم تبعید شدند به کرمانشاه، ایلام، همدان، قزوین، منجیل و لوشان نشان میدهد که ما لرستانی ها سربازان بی مزد و مواجب پایتخت نشینان بوده و هستیم! یک روز در قند پهلو خنده زار می شویم و روزگاری دیگر در فیلم تلویزیونی، واکس زن ستارخان می شویم، روزی دیگر دلقکی مثل ریوندی و بی اخلاقی مثل شهریاری بر ما می تازد و به بهانه ی لودگی و خنده ی بینندگان بر قومم میتازند و روزگاری دیگر دانشجوی جوان و خیره سر(دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی لرستان) استانم را زخمستان کینه ها و کنایه ها میکند و حال دل مردمانم را زخمستانی از بی عدالتی ها میکند!

جناب آیت اله رئیسی:
مگر رهبر معظم انقلاب نفرمودند”جنگ لرها قبل از اینکه شنیدنی باشد، دیدنی است پس سهم ما از ۸ سال بمباران لرستان بوسیله حرامیان بعثی چه بود؟

جناب رئیسی:
حال دوباره پاییز بدبختی برای قومم برگشته با بخشنامه ی رنگ پریده، سازمان املاک، معامله با لرستانی ها (کوهدشتی ها) را منع می کند و این گونه مردمان شهرم به لکنت لاله ها دچار گردیده اند؟

جناب رئیس جمهور:
سهم ما “لرهای غیور” یا”ذخایر انقلاب”چه دردی از ما دوا نموده است؟ مگر ایران اسلامی فراموش کرده، مردمان دیارم با شال و ستره و تفنگ های برنو چگونه بسوی جبهه ها روان می شدند و چگونه حرامیان بعثی را زمین گیر مکردند؟

ناودان ها بر بی کسی لرستان می گریند و دل آزادگان از قصه ی بی کسی ریش! دیارم تو را چه شده است که سر نیزه هایت منهزم و رنگ پریده گردیده اند؟ تو را چه شده که فوج آزادگان در کشتی بغض ها پهلو گرفته اند؟ تو را چه شده است ای لرستان عزیز ترینم، چرا در ۴۲ سال انقلاب اسلامی کفش توسعه یافتگی نپوشیده ای؟
تو را چه شده است ای استان سرافرازان،که کاسه های غیرت و “کاسمسا” مردمانت، پریشان و رنگ پریده شده اند؟! تورا چه شده است، که آئینه هایت چین و چروک دل آزادگان را ترجمه می کنند؟!

اکنون من از حنجره ی مردمانی می سرایم که مرمانش عشقبازی را فراموش کرده اند؟ تو را چه شده است دیار مطالبات معوق و رنگ پریده ام، که خاکت تکفل مردگان را نمی پذیرد! هنوز تاریخ از یاد نبرده است، دلاوری شیران لرستانی را در جبهه های جنوب و شمال یادتان رفته است، موقعی که حرامیان بعثی بر مرزهای پرشیای بزرگ یورش بردند و دلاوران لرستانی با شال و ستره به مصاف حرامیان رفتند؟

هنوز تاریخ خوب به یاد دارد؛ زمانی که شما پایتخت نشینان دلبندانتان را به کلاس های تقویتی، موسیقی و بازیگری می فرستادید، این عشایر لرستان بودند که حلاوت پیروزیشان زهر ی بود بر کام صدامیان بعثی!

جناب رئیس جمهور:
دوبیتی قصه ام در حال پایان است و مثنوی رنج مردمانم در حال شروع! حساب، حساب دو دو تا چهارتاست! استانم از کفش سازندگی بی نصیب مانده، دیارم توسعه نیافته ! شیرازه ی ایلیاتیمان از هم گسیخته و پاره شده!!
دیگر مادران دیارم از مال بار ایل و”چقه تیلا ای برا صو بارکردنه، بو دوسی بهیم دته دنیا مردنه” نمی سرایند!

جناب رییسی:
مردمانم به جنگ نداری، بیکاری، گپر نشینی، خودسوزی و توسعه نیافتگی رفته اند! پایتخت نشینان مرفه و مرفه نشینان بی درد، باید هارمونی انسانیت را رعایت نمایند! باید سازمان حزن را رها کرد و فقر را کامپیوتری کرد!! من عدالت را روزی هزار بار تقبیح میکنم که چرا نمی آید و فقر را بین همه یکسان تقسیم کند؟
من عدالت را به مکاشفه شهود می کشانم که چرا شهادت نمی دهد بیشترین تحصیلکرده ی بیکار در استانم لرستان هست! نداشتن و فقر؛ عافیت را تهدید می کند، مگر پیغمبر مهربانی ها نفرمود”کادالفقر،ان یکون الکفر”

جناب رئیسی:
دیگر نمی شود در گوشه ی نشست و به اندازه ی تمام بغض های دنیا غضه نوشید!! ریش و قیچی در دستان شماست! سهم مردم لرستان را با استانداری بومی و مدیرانی توانمند بدهید! حال که لرستان برای اولین بار،استانداری بومی بخود دیده؛ لطفا سهممان از توسعه یافتگی و تکمیل دو هزار پروژه ی ناتمام بدهید!

جناب آیت الله رییسی:
هنوز هم چشمان مادران دیارم را خیس می بینم و از صدا و سیمای خدا تقاضا دارم تا سریال بی کسی استانم لرستان را تکرار نماید! ما همه لرستانیم… ما همه مردمان دیاری هستیم که حقوقمان را از توسعه یافتگی نگرفته ایم!

جناب رئیسی:
به دیار کهن پشت بازار ،اسدآبادی و فلک الدین قدم رنجه ای بکنید تا بدانید لرستانی ها چگونه با سیلی صورت خود را سرخ کرده اند، تا غرورشان دستمایه ی بی کسی ها نگردد!/انتهای پیام

false
true
false
false
  1. robati

    درود خدا بر نظری قلمش

  2. مجید

    با سلام و درود بر شما برادر شریف. دیگه ازاین بهتر نمیشه نگاشت.انچه درد دل و آه و ناله مردممان بود و هست ابرازفرمودی به جرات میتوان گفت راستی هست گوش شنوا؟!!! ما که همیشه با توکل بخدا و ارزوی نجابت مطالباتمان نادیده ویا درحد مسکن(تسکین) بوده است. با این وجود باید نگاشت و گفت تا مبادا فردای روزگار شرمنده خود و ایندگانمان شویم.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false