true
شاید باور این موضوع که برگزاری جشن تولد محصولی وارداتی از غرب نیست و ایرانیان جزو معدود اقوامی بودند که در عهد باستان زادروز تولد خود و خدایانشان را جشن می گرفتند، چندان باورکردنی به نظر نرسد؛ ولی این یک واقعیت است که شواهد و منابع تاریخی بر آن مهر تایید نهاده اند.
بنا به نوشته هرودت (۵۸۰ق.م) پدر علم تاریخ که هم زمان با دوره هخامنشیان در یونان می زیست، پارس ها( ایرانیان)، هر سال تولد فرزندانشان را جشن می گرفته اند. هرودت که به پدر علم تاریخ هم شهرت دارد، در کتاب تاریخ خود، آنجا که درباره خلق و خو و عادات و آیین های مردمان مختلف دنیا بحث به میان می آورد، ضمن اشاره به رسم و آیین های مردم امپراتوری پارس، سخن از برگزاری هر ساله جشن تولد پارسیان به میان می آورد. او می نویسد: «از همۀ روزهای سال، آن که بیش از همه جشن میگیرند سالروز تولدشان است. مرسوم است که سفره را در آن روز مفصلتر از معمول بچینند. ایرانیان ثروتمندتر دستور میدهند یک گاو نر، یک اسب، یک شتر، و یک الاغ را درسته کباب کنند و برایشان بیاورند: طبقات فقیرتر به جای این از دامهای کوچکتر استفاده میکنند. غذای سفت کم میخورند ولی مقدار خوردنیهای شیرین پس از غذا [دسر] انبوه است و آنها را در دفعههایی جداگانه هر بار دو سه نوع سر میز میآورند؛ همین آنان را بر آن میدارد که بگویند، «یونانیها، موقع صرف غذا، گرسنه از سر سفره برمیخیزند چون بعد از غذاهای گوشتی چیزی که قابل عرض باشد سر سفره نیامده است؛ در حالی که اگر بیشتر از این سر سفره بود، دست از خوردن نمیکشیدند.»(۱)
همانگونه که گفته شد، مردمان ایران باستان، نه تنها برای خود و فرزندانشان هر ساله جشن تولد می گرفتند، بلکه همچنین برای قدیمی ترین، بزرگترین و محبوب ترین ایزدشان که همانا «مهر» یا خورشید بود، همه ساله جشن تولدی بزرگ و باشکوه ترتیب می دادند.(۲) مردمان باستانی ایران هزاران سال پیش از ظهور زرتشت که خود را پیامبر الهی می دانست و مردم را به یکتاپرستی دعوت کرد، ایزدان متعددی که هر یک مظهر طبیعت بودند را پرستش می کردند. این ایزدان عبارت بودند از؛ مهر(خورشید)، آب(آناهیتا)، زمین(زم)، باد(ویو)، آتش(آتر) و… از میان این ایزدان، ایزد مهر از همه مهمتر و کهن تر بود. او به اندازه ملیت ایرانیان کهن بودگی داشت. مهر ایزد عهد آریایی و بعد ها فرشته دین زرتشتی شد. او خدای راستی و عهد و پیمان بود و دشمن سرسخت دروغگویان به شمار می آمد. مردمان باستانی سرزمین ایران این ایزد را سخت گرامی می داشتند و هر سال در شب اول زمستان(شب آخر آذرماه) به مناسبت تولد او جشن مفصلی برگزار می کردند. آنها بر اساس روایاتی اسطوره ای، معتقد بودند که؛ در این شب مهر از دل صخره ای آتشین یا بنا به روایاتی دیگر، از مادری باکره به نام آناهیتا (مادرآبها) یا از درخت کاجی متولد می شود. اگر چه انتخاب مادری که مهر را می زایید ماهیتی اسطوره ای داشت، ولی انتخاب زمان تولد مهر بر اساس محاسبات دقیق نجومی و دقیق شدن در حرکت خورشید بود. فردای شب تولد مهر طول روزها به تدریج بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود تا نوروز که طول شب و روز برابر می گردد.
از آنجا که پرستش مهر در سراسر سرزمین ایران و بعدها حتی به سراسر آسیای صغیر و از آنجا به اروپا راه یافت، بنابراین تولد او با نام ها و آیین های مختلف و متنوع بر حسب پیشینه تاریخی، زبانی و فرهنگی هر قوم ملتی رنگ و جلوه خاصی یافت. در ایران غالبا آن را شب چله و در برخی مناطق آن را یلدا و در کشورهای اروپایی با ترکیب با میلاد مسیح، کریسمس نامیده شد.
مردم ایران از عصر باستان تا به امروز شب تولد مهر یا خورشید را گرامی داشته و بصورت یک سنت دیرینه طی هزاران سال پاس داشته، آن را به شادمانی می گذرانند. تهیه انواع خوراکی ها و نوشیدنی ها، موسیقی، بازی های مختلف، فال گیری، چیستان، متل و… سنت ها و آیین های مختلف، از جمله تشریفات شب چله بوده است.
این سنت دیرینه، به رغم گذشت زمان، همواره نو و پابرجا مانده است. رمز ماندگاری و تداوم این جشن در واقع در ورای تمام اساطیر و باورهای کهن، نیاز نوع بشر به شادی، درکنار هم بودن، خوش بودن، لذت بردن از زندگی و گذر از رنج ها و سختی ها است. مشابه این گونه جشن ها که آبشخور آنها از اسطوره ها، ادیان و جهان کهن سرچشمه می گیرد، در میان تمام ملل دنیا از بدوی ترین جوامع تا صنعتی ترین آنها رایج است و همگی ریشه در عشق انسان به شادی و زندگی دارد.
بدیهی است آنچه که محرک و انگیزه مردمان ایران باستان در برگزاری جشن های بزرگ و کوچکی چون نوروز، مهرگان، چله، سده و… بود که در سراسر سال و در فصول مختلف برگزار می شد، از نوع نگاه و اندیشه ها ی پاک و بی آلایشی سرچشمه می گرفت که برای زندگی، شادی و همبستگی ارزش و احترام بسیار بالایی قائل بود.
چنانکه در ابتدای کتیبه های پادشاهان هخامنشی عنصر شادی با نام خدای بزرگ گره خورده است. اوست که پس از آفرینش زمین و آسمان و مردم، شادی و شاد بودن و امید را به انسان هدیه می دهد تا به آرامش و دلگرمی ادامه حیات دهد. خدای بزرگ است اهورامزدا که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که انسان را آفرید، که شادی را آفرید…(۳)
پانوشت:
١- رضی، هاشم. گاه شماری و جشن های ایران باستان، تهران، بهجت،۱۳۸۰، ص۶۹۶.
۲-خاطرنشان می شود؛ پیش از پیدایش ادیان مبتنی بر تک خدایی همچون؛ زرتشت، یهود، مسیحیت، اسلام و… سطح نازلتری از پرستش پدیدههای طبیعی همچون؛ خورشید، ماه، ستارگان، باد و آتش در میان مردم سراسر دنیا مرسوم بود. از میان پدیده های طبیعی خورشید از جایگاه و مقام بالاتری برخوردار بود. در سراسر جهان باستان از مصر گرفته تا چین، ایران، هند، اروپا و حتی در میان قبایل دور افتاده آفریقا و آمریکای لاتین و استرالیا خورشید پرستش می شد. مصریها خورشید را آمون، هندیها آن را سوریا ،مردمان بینالنهرین آن را شمش و اوتو یونانیان آن را آپولون و اقوام آریایی که ایرانیان نیز جز آنها بودند به آن مهر یا میترا میگفتند. انسانهای دوران باستان خورشید را مظهر بخشندگی، روشنایی، گرمی و زندگی میدانستند و به خاطر اهمیتی که برای حیات نباتات و جانوران یعنی خوراک انسانها داشت آن را میپرستیدند. در بررسی تاریخ ادیان و اسطورهها معلوم میشود که خورشید پرستی کیش تمام بشریت در عهد باستان بوده است. مردم مناطق مختلف دنیا برای خورشید آیینها، معابد ،نیایشها و سمبلهای متنوع همراه با جشن و نیایش ها و مراسمهای خاصی، برگزار میکردند و کاهنان و جادوگران برای خورشید سرودهای و نیایشهای مختلفی می خواندند.
۳- شمسیا، سیروس. اساطیر و اساطیر واره ها، تهران، هرمس، ۱۴۰۰،ص ۲۱۷. همچنین بنگرید به؛ گریشمن، رومن. تاریخ ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه دکتر محمد معین، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۸۱، ص۲۰۱.
false
true
http://pejvakelorestan.ir/?p=16062
false
false
درود بر دکتر خودگو عزیز، بسیار عالی