علی زیودار؛ نویسنده لرستانی
مرداَزما در فرهنگ عامهی ما موجودی خیالی و ترسناک است که معمولاً بصورت ناگهانی و در تاریکی رخ مینماید و کارش آزمودن شجاعت، آمادگی و توان مقابله کردن با تهدید اوست. این موجود خیالی در فرهنگ ما عیارِ شناسایی مرد از مرد
سیل اخیر لرستان درست به سان آن موجود خیالی رخ نمود و مردان سیاست استان را از مردنما و مدیران اجرایی را از مدیرنما عیان کرد. با این تفاوت که سیل فروردین بر خلاف مردازما بصورت پیشبینی شده، با اعلان قبلی و در روشنایی روز آمد.
به خبرهای این چند مدت دقت کنید: در شورای شهر مرکز استان دعواست، پلهای تازهساز خرمآباد روی سر شهردار آوار شده است، خیابانهای مرکز استان مسیر کوچ عشایر شده است، در جلسات سران استان دعوا بر سر دبیر جلسات ستاد بحران و نوشتن صورتجلسه است، در شب ۱۲فروردین پلدختر به سیل سپرده شده و رئیس جمهور برایش دعا میکند، فرماندار شهر سیلزده عملا خلع ید است اما همچنان فرماندار است، در کوهدشت شهرداری با پلیس درگیر است و رفتگران نمیدانند به جای ۱۱۰ با چه مرجعی تماس بگیرند، در الشتر دعوا بر سر اداره راه و مسکن است، برخی نمایندگان سیل را فرصت تبلیغاتی فرض کردهاند و … خلاصه دیدن دارد لرستان ما! و دیدن دارد حال و روز مردنماهایی که با زد و بند جای مردان واقعی را اشغال کردهاند… و البته معدود مدیرانی هم بودهاند که از آزمون مردازما تاحدودی سربلند بیرون آمدهاند.
آنچه بر لرستان رفت سیل نبود بلکه امید به آیندهی فرزندان ما بود که رفت و با این شیوهی مدیرگزینی و با چنین نامدیرانی هرگز باز نخواهد گشت. بدا به حال این مردم و بدا به حال فرزندان ما که فردایی پیش روی آنها نمیبینم. باید رفت.
انتهای پیام
انتهای پیام