true
در صورت حاکم شدن نگاه کارگزاری بر چرخه انتصابات، کارگزاران و مدیران در مرکز توجه تغییر قرار می گیرند و در صورت غالب شدن این نگاه، روندها و فرایندها به عنوان شاخصی برای انتصاب و یا تغییر فراموش و یا کمرنگ خواهند شد.
مبنای تغییرات اگر تغییر روندها و فرایندها باشد، سیر تحولات روندها و فرایندها مبنای تصمیم سازی و تصمیمگیری قرار خواهد گرفت. در چنین فضایی ما به دنبال کسانی خواهیم رفت که توانایی تغییر مطلوب روندها و فرایندها را داشته باشند.
تجربه نشان داده است افراد کمی به دنبال تغییر روندها و فرایندها هستند و بیشتر افراد فکر می کنند با تغییر مدیران، فرایند حکمرانی سیاسی ارتقاء پیدا می کند. در حالی که جابجایی صرف مدیران و کارگزاران هیچ کمکی به تغییر در نحوه حکمرانی نخواهد کرد. مادامی که روندها و فرایندها تغییر پیدا نکنند در سیستم حکمرانی تغییری حاصل نخواهد شد.
امر سیاسی و اجتماعی در ایران به تغییرات نگاهی کارگزاری دارند تا ساختاری، طبق عرف سیاسی و اداری زیست انتصاباتی ما با هر تغییر سیاسی، کارگزاران اداری و سیاسی باید تغییر کنند و ما شاهد کارگزاران جدیدی در صحنه سیاسی و اداری باشیم. ضرورت دارد یک بار ما به جای تغییر کارگزاران در انتصابات به فکر تغییر رویه ها و فرایندها باشیم.
نگارنده به دنبال تز عدم تغییر کارگزاران نیست بلکه در ایده تغییر کارگزاران آن چه باید اصالت داشته باشد خود کارگزار نیست، بلکه اندیشه تغییر روندها و فرایندها باید سوژگی داشته باشد.
جامعه ما پر است از تغییر زودگذر کارگزاران و مدیران، اما این تغییرات هیچ گاه نتایج مطلوبی به بار نیاورده اند. زیرا فرایند انتصاب و انتخاب ما به درد مزمن هستی شناسانه ای گرفتار شده است و تا این درد مزمن اصلاح نگردد نتیجه ای به بار نخواهد نداشت، ولو این که ما هر روز شاهد تغییرات کارگزاری در کمترین زمان ممکن باشیم.
باید فضای جدیدی تولید نمود. فضایی که تغییر روندها و فرایندها در انتصابات سوژگی داشته باشند نه تغییر صرف مدیران و کارگزاران… مادامی که درب بر همان پاشنه بچرخد نباید انتظار تغییر شرایط را داشته باشیم. باید اندیشید و راه جدیدی را ساخت… در نگاه صرف تغییر کارگزاری تفاوتی بین اصلاحطلب و اصول گرا نیست. مادام که به فکر اصلاح روندها و فرایندها نباشیم ساختارهای کم عیب تری را تولید نخواهیم کرد.
یکی از روندهای اشتباه در انتصابات تلاش نمایندگان برای نادیده انگاشتن اصل تفکیک قواست. خیلی از نمایندگان با ورود به چرخه انتصابات به دنبال تولید ساختی با ایجاد شبکه حامی پروری میباشند. آن چه برای آنها اهمیت دارد صرفا تولید شبکه حامی پرور کارگزاری جهت استفاده ابزاری از آن است. در حالی که احزاب میتوانند نقش پر رنگتری در این راستا به کار گیرند. احزاب فرایند محورتر می باشند و مادامی که نقش آنها کمرنگتر باشد نقش نمایندگان مجلس در تولید طبقه حامیپرور کارگزاری بیشتر می گردد.
احزاب نسبت به نمایندگان دیدگاهی فرایندمحورتر دارند. زیرا گسترده فعالیت آنها گستردهتر است. اما اصولا غالب نمایندگان محلیاندیشتر و دیدگاههای محدودتری دارند. نمایندگان در درون احزاب جای میگیرند و احزاب عامتر، کلیتر و جامعتر از احزاب میباشند. در واقع احزاب مقولهی می باشند که محیط بر نمایندگان به عنوان کارگزاران در یک دوره محدود میباشند. احزاب به خودی خود ساختاردهنده، نظمدهنده و چارچوب دهنده کنشهای سیاسی و اجتماعی میباشند.
برخی از نمایندگان خود را محور توسعه قلمداد میکنند و حفظ طبقه حامیپرور را تنها راه در قدرت ماندن خود قلمداد می کنند. در صورتی که احزاب نتوانند روندها و فرایندها را ساماندهی کنند با شکست مواجه می شوند. در نتیجه حفظ تفاوتها و تمایزات روندی و فرآیندی برای آنها اصالت بیشتری دارد. برخی از نمایندگان اصولا خواهان مصادره کردن رای جریانها به نفع خود هستند در حالی که رویکرد جریانهای سیاسی فراتر و عامتر از رویکرد نمايندگان میباشد.
هر چند احزاب در ایران با چالشهای ساختاری بسیاری دست و پنجه نرم میکنند، اما تنها راه سامانمند کردن کنشهای سیاسی و فرایندمحور کردن امور با اهمیت دادن به احزاب و پذیرش نقششان در امر سیاسی صورت میگیرد./ انتهای پیام
false
true
https://pejvakelorestan.ir/?p=15676
false
false