true
همه تلاش جریان اصولگرایی برای به حاشیه بردن گفتمان اصلاح طلبی پس از طی حداقل دو دهه اخیر به شکست انجامیده است. نحله های مختلف جریان اصولگرا طی این مدت با همه ابزارها به تقابل همه جانبه با گفتمان اصلاح طلبی پرداختند.
منازعه با جریان اصلاح طلبی به نحوی پیش رفت که از سال ۸۸ به بعد این گفتمان به مثابه جریانات ضد نظام و اپوزیسیون تلقی شد و اصلاح طلبان، کافر و حتی بدتر از کفار معرفی شدند. در این دو دهه با پیشروی جبهه پایداری، اصولگرایانی چون علی مطهری، لاریجانی، حسن روحانی و حتی ناطق نوری و باهنر به مثابه اصلاح طلبان تلقی شدند و دایره اصولگرایی مورد نظر جبهه پایداری محدود به حلقهای شد که بر گرد مصباح یزدی، سعید جلیلی، حمید رسایی، صادق محصولی و شاگردان دانشگاه امام صادق تشکیل شده بود.
با حذف جبهه اصلاحات در انتخابات های اخیر، مشارکت حتی به زیر ۴۵ درصد رسید. برای انتخابات ۱۴۰۳ و پس از بیانیه معروف به راهگشایان، اغلب فعالان سیاسی انتظار تایید صلاحیت چهرههای معتدل اصولگرایی همچون لاریجانی را داشتند ولی نهایتاً برخلاف انتظار یکی از چهرههای مورد نظر جریان اصلاحات تایید شد و گفتمان اصلاحات علی رغم فقدان امکانات مادی و اداری که قابل قیاس با گفتمان رقیب نبود با یک کاندیدا در برابر ۵ کاندیدای متعلق به طیفهای مختلف جریان اصولگرایی ایستاد.
کاندیداهای مقابل دکتر پزشکیان همه بالاتفاق منتقد جریان اصلاحاتی بودند که نه در دولت حسن روحانی نقش کلیدی داشتند و نه در دولت محمود احمدی نژاد توان کوچکترین تحرکی! دولت های ۱۹ سال گذشته هیچ یک متعلق به اصلاحات نبودند، اما ۵ کاندید مقابل همچنان اصلاح طلبان را بانیان وضع موجود میدانستند. بدلیل پرهیز دکتر پزشکیان از منازعات متقابل، دو قطبی سازی بین دو جریان سیاسی نیز بوجود نیامد. اصلاح طلبی که طی این سالها با تهاجم گفتمان رقیب از میدان خارج شده بود و پیشروان این جریان در استانها و کشور اغلب از سالخوردگان سیاسی تشکیل شده بودند با اقبال عمومی به مسعود پزشکیان، پوست اندازی کرد و با حضور نسل جدید و علیرغم اینکه بیش از ۶۰ درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند، راهی دور دوم انتخابات شد.
پیش از برگزاری دور دوم و پایان انتخابات چهاردهم، به دلایل مختلفی از جمله موارد ذیل میتوان گفتمان اصلاحات را تاکنون برنده مطلق این انتخابات دانست:
۱- جریان تندرو و جبهه پایداری علی رغم اینکه با همه توان خود وارد عرصه انتخابات شد و همه مشکلات موجود کشور را به غلط به پای اصلاح طلبان گذاشت، نتوانست بر موج ناآگاه سازی عمومی به مقصود خود برسد و کاندیدای شاخص این جریان به عنوان کاندیدای دوم به دور دوم راه یافت.
۲- رای اصولگرایان از ۲۲.۵ میلیون رای در سال ۱۴۰۰ به ۱۲.۵ میلیون رای در سال ۱۴۰۳ رسیده است و نشان دهنده ریزش شدید اعتبار اجتماعی و سیاسی این جریان در جامعه است.
۳- جریان اصلاحات با وجود اینکه شمار زیادی از مردم همفکر این جریان به دلایل متعددی با صندوق قهر کردند توانست حدود ۴۲ درصد از کل آرای مردم را به خود اختصاص دهد و این پیام هشدار را صادر کند که اگر کاندیدای این جریان در انتخابات حضور نداشت میزان مشارکت به زیر ۲۵ درصد میرسید.
۴- برگزاری این انتخابات عامل پوست اندازی در رهبری جریان اصلاحات شده است. گفتمان اصلاح طلبی گفتمان جوانان است. این جریان در ایام انتخابات توانست با جذب جوانان فعال که اغلب آنها برای اولین بار وارد فعالیتهای ستادی و انتخاباتی شده بودند، کادرسازی جدیدی را برای آینده انجام دهد. جوانانی که بطور خود جوش و برای حمایت از دکتر پزشکیان در سطح کشور موتور خاموش اصلاحات را روشن کردهاند، توان و انرژی مضاعفی برای رهبری این جریان دارند و آینده کشور را با کمک دیگر جوانان قشر خاکستری جامعه خواهند ساخت.
نتیجه نهایی انتخابات در جمعه پیش رو هرچه باشد، با توجه به رمق تازه ای که پس از دو دهه با کاندیدای اختصاصی اصلاحات در کالبد جامعه دمیده شده و با توجه به اختلافات شدیدی که در جریان گفتمان اصولگرایی بوجود آمده است؛ باید گفتمان اصلاحات را پیشاپیش به عنوان جریان پیروز انتخابات به شمار آورد. گفتمانی که با تجدید قوا و تغییر رهبری آن به نسل جوان، قدرت مرجعیت برای ۶۰ درصد خاموش جامعه را خواهد یافت و حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت./ منبع: روزنامه سازندگی
false
true
https://pejvakelorestan.ir/?p=15432
false
false