true

قرنها پیش، وقتی تاجران در جاده ابریشم با کاروانهای شتر کالا مبادله میکردند، تهاتر، تجارت کالا به کالا یا همان دادوستد پایاپای، راه اصلی تجارت بود.
اما با آمدن پول و نظامهای مالی مدرن، این روش به حاشیه رفت، چون نمیتوانست نیازهای اقتصادهای پیچیده را پاسخ دهد. حالا اما رئیسجمهور مسعود پزشکیان در سفر به ایلام ادعا کردهاند که ایران با تکیه بر ۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک با عراق و تجارت کالا به کالا میتواند تحریمها را بیاثر کند. به اینها وعدههایی مثل رفع محرومیت ایلام یا ساخت همه مدارس کشور تا پایان سال را هم اضافه کنید. این حرفها، هرچند برای دلگرمی مردم گفته شده، زیر نگاه کارشناسی و نگاه به وضعیت اقتصادی کشور رنگ میبازند و انگار ما را به همان روزگار تجارت ابتدایی میبرند.
رئیسجمهور پیشنهاد داده با تهاتر و بصورت کالا به کالا، مثلاً گندم بدهیم و برنج بگیریم، یا با پولهای محلی کشورهای همسایه معامله کنیم تا تحریمها را دور بزنیم. این ایده شاید ساده به نظر بیاید، اما در دنیای واقعی به بنبست میخورد. تهاتر، روشی قدیمی، نمیتواند نیازهای متنوع یک کشور ۸۰ میلیونی، مثل تجهیزات پزشکی یا انواع نیازهای تکنولوژیک و فناوری پیشرفته، را تأمین کند. عراق، شریک تجاری اصلی ما، حتی فاقد کالاهای مصرفی ساده چندانی برای صادرات است و توان پوشش نیازهای کلیدی ایران را ندارد. ضمناً، به دلیل ضعف دیپلماسی اقتصادی، مصائب تحریم و تعرفههای جدید دولت عراق بر کالاهای ایرانی، سهم ایران از بازار عراق روزبهروز کمتر میشود. این روند، تهاتر را حتی شکنندهتر میکند. از سوی دیگر، رئیسجمهور به محدودیتهای گروه ویژه اقدام مالی (FATF) بیتوجه بودهاند. ایران در لیست سیاه FATF است و این یعنی بانکهای خارجی، حتی برای معاملات با پول محلی، از همکاری با ما میترسند، چون جریمههای سنگین آمریکا و اروپا در کمین است. چشم بستن روی این موانع، سادهانگاری واقعیتهای اقتصاد جهانی است.
اقتصاد ایران همین حالا با کمبود آب، قطعی برق و بحران گاز دستبهگریبان است. کارخانهها از بیبرقی تعطیل میشوند و خانهها در زمستان از بیگازی میلرزند. در این اوضاع، چطور میشود با تهاتر نیازهای یک اقتصاد بزرگ را برآورد؟ تاریخ درس خوبی به ما میدهد: عراق در دهه ۱۹۹۰ با برنامه «نفت در برابر غذا» زیر تحریمها نهتنها نجات پیدا نکرد، بلکه فقیرتر و وابستهتر شد. تکیه بر تهاتر، به جای حل مشکلات ریشهای، ایران را به چند شریک تجاری محدود گره میزند و آسیبپذیریاش را بیشتر میکند.
وعدههای رفع محرومیت ایلام یا ساخت همه مدارس کشور تا پایان سال هم با واقعیت های اقتصادی موجود ایران و توان دولت جور درنمیآیند. ایلام، با بیکاری بالا و زیرساختهای ضعیف، نیاز به سرمایهگذاری سنگین و برنامهریزی درازمدت دارد، نه شعارهای کوتاهمدت. ساختن همه مدارس هم بدون بودجه مشخص و نقشه راه، شبیه پروژههای ناتمامی مثل مسکن مهر است که به خاطر بیپولی و سوءمدیریت نیمهکاره ماندند. در حالی که تحریمها، تورم افسارگسیخته و درآمد نفتی کم، اقتصاد را زیر فشار گذاشته، این وعدهها بیشتر آرزو هستند تا برنامه.
رئیسجمهور در انتخابات قول داده بود مردم را از «قفس تحریمها» آزاد کند، اما حالا انگار به جای دیپلماسی برای رفع تحریمها، دنبال دور زدن آنها با روشهای کهنه است. این چرخش، نشان میدهد استراتژی روشنی برای حل مشکلاتی مثل FATF یا تقویت اقتصاد وجود ندارد. اداره کشوری ۸۰ میلیونی در دنیای امروز، به جای شعار و روشهای قدیمی، نیاز به برنامهریزی دقیق، دیپلماسی قوی و استفاده از کارشناسان دارد. اگر این راه ادامه پیدا کند، نهتنها گرهای باز نمیشود، بلکه ناامیدی مردم بیشتر خواهد شد./ انتهای پیام
false
true
https://pejvakelorestan.ir/?p=17261
false
false
برگشتیم به عصر پارینه سنگی!