true

باز عاشورایی دیگر، دل و جان را سپردن به حسین و عباس، اینجا هر کس برای دل خودش می آید.
قرار نیست از کسی تقدیر شود
و البته تنبیهی هم در کار نیست.
چهره های ماتم زده و غمگین و
خستگی ناپذیر در زیر آفتاب داغ تیرماه! دستهایی که بر سر و سینه میزند، اشکهای بی صدا که بی توجه به دیگران در پهنه صورتها می غلتند و آرام میگیرند.
کودکی با طبلی در دست بر طبل می کوبد، گویی دردی را فریاد میزند. مادری با منقلی در دست برای جوانان هئیت اسپند دود می کند، شاید از چشم بد در امان بمانند.
پدری زنجیر بر شانه ستبرش می زند و جوانان تنومندی که علم را بر می دارند.مرثیه خوانی که می خواند: «ای اهل حرم میر علمدار نیامد»
اینجا زن و مرد، جوان و پیر همه در کنار هم برای یک غم سنگین هزار ساله عزاداری می کنند. «حسین» نقطه ی اشتراک اینهمه دردمند است. هر کدام با حسین و عباس درد و دلها دارند.نمی دانم این عزا برای حسین و اولادش است یا برای غمهای بیشمار خودشان، که اینگونه جاریست…/ انتهای پیام
false
true
https://pejvakelorestan.ir/?p=17394
false
false