true
در شرق طالقان، روستایی است به نام «ایستا»، که به آن «فانوسآباد» و «ترکآباد» هم میگویند. مردم این روستا، جمعی از شیعیان دوازدهامامی هستند، که در جستجوی تعدادی از همان٣١٣ نفر از یاران واقعی امام زمان از تبریز به اینجا آمدهاند و همگی، ترکزبانند.
عقاید آنان مثل ماست، منتها در سبک زندگی، بسیار عجیبند. آنان با اینکه ثروتمندند از هیچیک از وسایل مدرن استفاده نمیکنند، برق، آب، گاز، رادیو، تلویزیون ندارند، هیچوقت شناسنامه نگرفتهاند و جزء آمار ایران به حساب نمیآیند. در انتخابات هم شرکت نمیکنند. آموزشوپرورش، درمانگاه و دیگر مظاهر تمدن را به روستای خود راه نمیدهند. شبها را در روشنایی «فانوس» میگذرانند. از ماشین و جاده آسفالت، استفاده نمیکنند. بیشتر نیازمندهایشان را خودشان تولید و تامین میکنند. بندرت بعضی از آنها به شهر میآیند و خریدهای جزئی را انجام میدهند. کارشان دامداری و کشاورزی و پرورش اسب است. در درون قلعه، بنا، نجار و بعضی حرفههای دیگر را هم تربیت کردهاند. اگر اسب یا محصول دیگری را بفروشند، شماره حساب دو سه نفر تاجر متدین و مورد اعتماد را میدهند. زندگی بسیار ساده، اما منظمی دارند. بیمار که میشوند، خودشان را همانجا درمان میکنند. اگر بیماریشان خیلی عمیق باشد فقط به یک بیمارستان خصوصی که در تهران دارند میروند. بر سر مال دنیا با هم نزاع نمیکنند، به کلانتری و دادگستری نرفتهاند. هیچ زنی حق ورود به این روستا را ندارد و تا کنون هیچکس زنانشان را ندیده است. خودشان در روستا معلم دارند که به فرزندان، خواندن و نوشتن و قرآن یاد میدهد، برای تحصیلات بعدی به شهر نمیروند. اوقات شرعی را با شاخصههای قدیمی استخراج کرده و آغاز و پایان ماه رمضان را نیز با رویت خود، تعیین میکنند. هیچگاه باورهای خود را تبلیغ نمیکنند و از فعالیتهای سیاسی بشدت میپرهیزند. خانههایشان با دیوار طولانی محصور شده است. با مردم بیرون روستا ارتباط ندارند و کمتر کسی را به قلعه خود، راه میدهند. مسجد ندارند و هر کس نماز و عبادت را در خانه انجام میدهد. به حج و زیارت نمیروند، چون میگویند مجبوریم از وسایل مدرن مثل ماشین و هواپیما استفاده کنیم. این روستا در زمان، توقف کرده و سبک زندگیشان همانند روزگاران کهن است.
مردمان روستای «ایستا» از عالمی شیعی به نام آیتالله میرزا صادق مجتهد تبریزی» تقلید میکنند و فقط رساله خطی ایشان را در منازل دارند. وی حدود ١٣٠ سال پیش در تبریز زندگی میکرد و از مخالفان سرسخت مشروطیت بود. با ابزار مدرن و تکنولوژی هم به دو دلیل دشمنی داشت: ١.حرمت تغییر در طبیعت و آفرینش خدا؛ یعنی تکنولوژی در آفرینش خدا دستکاری میکند، مثلا آسفالت کردن یا تولید برق، دستبردن در خلقت است؛ ٢.حرمت شباهت پیداکردن به کفار.
میرزا صادق، با حکومت رضا شاه مخالفت کرد. او میرزا را به کردستان و همدان و سپس به قم تبعید کرد و در همین شهر هم وفات کرد. میرزا و طرفدارانش، هر حکومتی، پیش از حکومت امام مهدی را غاصب و باطل میدانند، ازهمینرو با جمهوریاسلامی نیز، روی خوشی ندارند. فقط از میان همه حکومتها، دوره «قاجاریه» را تا حدودی به حکومت امامزمان نزدیک میدانند!
چرا طالقان؟ : میرزا صادق، به طرفداران خود در تبریز، یادآور میشد که بر اساس چند حدیث، بعضی از ٣١٣ نفر از یاران امامزمان، ایرانی و در «طالقان» هستند، باید آنها را در آنجا جستجو کنید. گذشت و گذشت تا اینکه فردی به نام «حسینقلی ضیایی»، کمی پیش از انقلاب در جستجوی مردان طالقانی، که در روایات آمده، به طالقان آمد، اما چون کسی را نیافت، خودش زمینهایی را خرید و قلعه بزرگی را ساخت و از سال ١٣۶٨ شمسی، با بعضی اقوام و دوستان خود از تبریز به طالقان مهاجرت کردند و چنین زندگانی موعودگرایانهای را در این روستا پیریزی نمودند.
حدیث مردان طالقانی از قول امام علی(ع) این است: «خدا در طالقان، گنجهای دارد که از طلا و نقره نیستند، بلکه مردان با ایمانی هستند که خدا را بخوبی شناختهاند و آنان یاوران مهدی در آخرالزمان هستند». (صدوق، کمالالدین٢۶٧/١ و الفتوح٣٢٠/٢)
نقد و بررسی: حکایت سبک زندگی مردم «ایستا» را از دو جهت میتوان نقد کرد: یکی اینکه واقعا استفاده بجا از تکنولوژی، روش همه عقلاست. پیامبران و امامان هم از ابزارهای جدید زمانه خود استفاده میکردند.منتها افراط به سبک امروز نارواست.باید جنبههای تخریبی آن را از بین برد. دیگر اینکه: همه حدیثشناسان، چند روایت طالقان را ضعیف و مردود دانستهاند. بعلاوه گفتهاند: منظور طالقان ایران نیست، بلکه در افغانستان و بعضی نقاط دیگر است.
در مورد مردم روستای ایستا دو مقاله و یک کتاب دیدم. مشخصات کتاب این است:پژوهشی درباره اهل توقف در طالقان، تألیف حسین عسکری، نشر محبی، تهران/ فروردین٩٩
false
true
https://pejvakelorestan.ir/?p=5025
false
false