true
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند متعال میفرماید:
ألخَلقُ عِیالی فَأَحبُّهُمْ إِلیَّ أَلْطَفُهمْ بِهمِ وَ أَسعاهُمْ فی حَوائِجِهِمْ.
مردم خانواده من هستند، پس محبوبترین آنان نزد من کسانی هستند که با مردم مهربانتر و در راه برآوردن نیازهای آنان کوشاتر باشند. «امام صادق(ع) – الکافی، ج ۲، ص ۱۹۹»
سرآغاز سخن:
مردم شریف دلفان و سلسله؛ صدایی که از پس این کلمات میشنوید صدای فرزند رزمندهی شما، برادر طبیب شما و رفیق خدمتگزار شما، یحیی ابراهیمی است؛ زمانی در نوجوانی داوطلب دفاع از عزت و شرافت میهنم در برابر صدامیان خونریز و متجاوز حزب بعث شدم. زمانی دیگر توفیق محافظت از سلامت مردم در رخت طبابت و مدیریت قسمتم شد و سپس چرخ چرخید و محبتتان شامل حال شد وافتخار نمایندگی شما مردم عزتمند و لایق نصیب این بندهی کمترین شد.
من که در دوازده سالگی همسنگر و بازمانده شهدا بودم و همنوای عارفان شهیدی که به جبهههای حق علیه باطل رفتند و نشانی از عشق به معبود را در سرزمین مقدس جبههها دیدم، راهی آن وادی مقدس شدم.
آنجا هر آنچه خوبی بود، هر آنچه نوای باهم بودن بود، هر آنچه خاکی بودن بود را لمس کردم. در این میعادگاه مردانی دیدم که نه برای نام آمده بودن نه برای نان!
سنگر جبهه و مجلس:
به حکم آن روزهای عشق و عاشقی، به یاد همسنگران و شهدای دیروزم، پا به میدان انتخابات گذاشتم و مورد توجه مردم نجیب دلفان و سلسله قرار گرفتم.
انتخاب شدم برای خدمت بدون منت و واسطه؛ آمدم با شما و برای شما؛ آمدم تا شاید بتوانم گرهای از مشکلات مردمانم باز کنم؛آمدم تا شاید جوانان مستعد اما بیکار این دو شهرستان را همراهی کنم؛ آمدم تا دردهای مردان و زنان این دیار را فریاد بزنم؛ آمدم تا مسیر باهم بودن را عاری از غوغاگری و مسائل طایفهگرایی و جناحبازی و شهرپرستی بپیمائیم و به عنوان پزشک بدون مرز مرزها را از بین ببرم.
شما مردم، خادم خود را در انتخابات گذشته انتخاب کردید و خدا را شاهد می گیرم که شبانه روز در مسیر رفع مشکلات این دو شهرستان گام بر داشتم. جوانانی را در دورترین روستاهای دلفان دیدم که بسیار پر انرژی و مستعد و توانا، اما بیکاری، نه رمقی برای آنها گذاشته و نه امیدی برای زندگی؛ مادرانی را دیدم بی سرپرست و بد سرپرست، که اگر در میادین کار مردانه مشغول نشوند، اهل خانه اش دچار مشکل می شوند؛ پدران این سرزمین را با چشم خود دیدم که مطالباتشان ابتداییترین خواستهها مثل آب شرب و گاز و جاده و مسکن و … بود. ظرفیت های دو شهرستان را شناسایی و احصا کردم و به صورت عینی به مسئولین انتقال دادم.
آغاز راه:
در ابتدای راه بیماری منحوس کرونا جان مردم را به مخاطره انداخت. شهرستان سلسله، مرکز کرونا شده بود، شرایطی پیش آمده بود که پدر از فرزند کروناییاش فرار میکرد، در آن شرایط، همچون روزهای جنگ لباس رزم را همگام با کادر پزشکی پوشیدم و هم بیماران را ویزیت میکردم و هم جهت جذب اعتبار و تجهیزات پزشکی پیگیری میکردم.
یزدان پاک را گواه میگیرم که در این چهار سالِ سخت که دولت و مملکت درگیر ویروس منحوس کرونا و تحریمهای ظالمانه کمرشکن استکبار جهانی و کسری بودجهی بیسابقه بود، اینجانب لحظهای از تلاش باز نایستادم و در فرازها و فرودهای این دوره، نیتی جز سربلندی شما و عملکردی جز در راستای احقاق حقوق مسلّمتان نداشتم و تمام این دوندگیها را عین عبادت میدانستم چرا که میدانستم چنانکه سعدی بزرگ به تاسی از بزرگان دین میفرماید: «طریقت به جز خدمتِ خَلْق نیست؛ به تسبیح و سجاده و دَلْق نیست».
کردار صادقانه خدا را گواه میگیرم که هرگز از ریزش آراء خودم در سلسله نترسیدم و در تکتک دیدارهای رسمی و غیر رسمی با رئیس جمهور، وزرا و سایر مقامات مسئول کشوری و لشکری همواره مشکلات دلفان مظلوم را در اولویت پیگیری قرار دادم، چرا که از دل پاک هموطنان نازنینم در سلسله آگاه بودم و میدانستم که هرگز اهل بخل و حسد نسبت به برادران و خواهران دلفانی خود نبوده و خواهان عدالت واقعی و سعادت همزمان دو شهرستانند.
خدا را گواه میگیرم علیرغم بیمهریها و تخریبهای بیاساس و کارشکنیها و شیطنتهایی که برای دامن زدن به مباحث کهنهی طایفهگرایی و شهرپرستی انجام شد، به فضل حضرت حق، هرگز وارد این بازی منافقانه نشدم و تلاش کردم منادی وحدت باشم نه مبلغ تفرقه و مصیبت؛ به عنوان خادم کوچک شما نه تنها برای برقراری وحدت و همدلی بین طوایف و اهالی دو شهرستان تلاش کردم، بلکه کوشیدم تا لنگر اتحاد نمایندگان این استان محروم برای اخذ امکانات بیشتر در حوزههای مختلف بهداشتی و رفاهی و توسعه صنعتی باشم. انتهای پیام/ ادامه دارد…
false
true
https://pejvakelorestan.ir/?p=15277
false
false