true

در ظاهر، آتشبس برقرار است. اما در واقعیت، هیچکس تردید ندارد که اگر نقضی صورت گیرد، آغازگر آن ایران نخواهد بود. این یعنی وضعیت نابرابر؛ موازنهای نیست و طرف مقابل، بیهزینه در جایگاه «شاکی بالقوه» باقی مانده است. چنین وضعیتی پایدار نیست.
برای بازگرداندن توازن، ایران نیازمند اقداماتی است که ابتکار عمل آن در دست خودش باشد. اقداماتی که نه لزوماً آغازگر جنگ، بلکه گشایندهی گره این بنبست امنیتی و روانی باشند. چند گزینهای که میتوان به هزینه – فایده آن فکر کرد و از بین آنها انتخابی داشت. و البته صلاح و مصلحت آن بر عهدهی تصمیمگیران است:
۱. نمایش قدرت کنترلشده
آزمایش سلاح نظامی جدید (موشکی یا غیرموشکی) که بتواند پیام بازدارندگی بدهد، بدون درگیری مستقیم.
نقض محدود آتشبس از طریق یک اقدام موشکی نمادین، با کنترل پیامدها و پیشآگاهی رسانهای به طرفها.
۲. کنش دیپلماتیک هوشمند
تماس مستقیم رؤسای جمهور ایران و آمریکا، اقدامی که بعد از تبادل پیامهای رسمی، میتواند گرهگشا باشد و با توجه به تماس سال ۱۳۹۲، دیگر تابوشکنانه نیست.
دیدار سهجانبه میان پوتین و رؤسای جمهور ایران و آمریکا که برد دیپلماتیک برای هر سه طرف دارد و قابل پیگیری است.
۳. تحرکات نمادین سیاسی – اقتصادی
توافق میان بخش خصوصی ایران و شرکتهای بزرگ جهانی/آمریکایی (مثلاً در حوزههای تکنولوژی یا انرژیهای پاک) که پیام سیاسی جدی دارد.
باز شدن نسبی فضا برای چهرههای بینالمللی معتدل برای گفتوگو یا میانجیگری، ولو غیررسمی.
۴. اقدامات امنیتی درونزا
برخورد قضایی فوری و البته منطبق بر چارچوبهای قانونی با متهمان ارتباط با اسرائیل در پروندههای آشکار. این اقدام احتمالا با هزینهی کم خارجی، پیام قدرت داخلی دارد.
در کنار این، نیاز فوری به بازنگری و بازسازی ساختار امنیتی کشور وجود دارد؛ سیستمی که باید متناسب با تهدیدهای جدید، چابکتر، دقیقتر و کمنفوذتر شود.
بازسازی سرمایهی اجتماعی در داخل از طریق کاستن از محدودیتهای غیرضرور، تقویت پیام همبستگی با مردم، و آزادی برخی زندانیان سیاسی؛ چرا که پایداری ملی، اصلیترین سلاح بازدارندهی جمهوری اسلامی ایران است.
۵. کنش منطقهای غیرمستقیم
تحرکات متحدان منطقهای (مانند انصارالله) چه با یا بی هماهنگی انجام شود، میتواند بخشی از فشار را منتقل کرده و ابتکار عمل را حفظ کند.
۶. گزینه پرریسک
بستن یا جدی شدن تهدید به بستن تنگه هرمز، راهی پرهزینه و پرصدا. برای زمانی که سایر سناریوها به نتیجه نرسد یا نیاز به هشدار جدی باشد.
اقدام پیشدستانه در مناطق مرزی، از جمله حمله محدود به مناطق شمالی و طرح ادعای الحاق بخشهای جداشده، هرچند بسیار پرریسک، اما میتواند ضربهی راهبردی و غیرمنتظرهای باشد. این گزینه، فقط در شرایط حاد و بنبست کامل قابل طرح است.
انتقال رسمی این پیام به افکار عمومی ساکنان سرزمینهای اشغالی که در صورت نقض آتشبس، برخلاف دفعهی قبل، هزینهی انسانی جنگ در آن سرزمین افزایش خواهد یافت؛ این میتواند به یک عامل بازدارندهی مؤثر تبدیل شود.
در این میدان نابرابر، حفظ برتری روانی و دیپلماتیک از مسیر اقداماتی ممکن است که حسابشده، کنترلپذیر و تأثیرگذار باشند. ایران اگر انتخاب درستی کند، میتواند بدون آغاز جنگ، موازنه را بازگرداند. و همین، پیروزی بزرگتری خواهد بود.
اگر ایران در پی حفظ وضعیت موجود باشد، ناگزیر نقش بازیگری منفعل را ایفا خواهد کرد؛ و این یعنی واگذاری ابتکار به دیگران، از جمله اسرائیل و متحد راهبردی آن، ایالات متحده.
اگر توازنی برقرار نشود، دیر یا زود نهفقط موقعیت منطقهای که انسجام داخلی نیز فرسوده خواهد شد. باید پذیرفت که زمان به سود ایران نمیچرخد، مگر آنکه خود معادله را تغییر دهد. در میدان فعلی، نشستن و انتظار کشیدن یعنی اجازه دادن به بازیگران متخاصم که برای ما تصمیم بگیرند./ انتهای پیام
false
true
https://pejvakelorestan.ir/?p=17359
false
false