true
در زمان های گذشته یکی از روش های تهییج روح مردانگی و دلاوری سربازان در میدان جنگ، بکارگیری شاهنامه خوانان در جنگ ها بود. صدای شاهنامه خوان موجب قوت قلب سربازان می شد و حس وطن پرستی آنان را برمی انگیخت.
به دنبال انقلاب مشروطیت در سال ۱۲۸۶خورشیدی با اوج گیری اختلاف بین مشروطه خواهان و محمدعلی شاه، شاهزاده سالارالدله برادر محمدعلی شاه که ذاتا انسانی جاه طلب، خودرای و ترسو بود، فرصت را غنیمت شمرد و عشایر لرستان را در شهر خرم آباد گردآورد و با وعده فتح تهران راهی نهاوند شد.
در این جنگ خوانین و سرکردگان لرستان چون نظرعلی خان طرحانی، صید مهدی خان حسنوند، شیخ علی خان و غلام علی خان بیرانوند و… او را همراهی می کردند. این سپاه روستاهای اطراف بروجرد و نهاوند را غارت کردند تا به نهاوند رسیدند. محمدعلی شاه که سخت بیمناک شده بود دشمنی خود را با مشروطه خواهان کنار گذاشت و سپاهی را برای سرکوب سالارالدوله به طرف نهاوند فرستاد. نیروهای بی انگیزه و بی انضباط سالارالدوله شکست خورده و عقب نشینی کردند.
دراین عقب نشینی سالارالدله زودتر از همه پا به فرار گذاشت. سالارالدوله تلاش زیادی کرد نیروهای خود را دوباره تشویق به جنگ کند ولی موفق نشد. او برای ترغیب سپاهیانش برای جنگ دوباره شاهنامه خوان خود احمد یادگار را فراخواند و از او خواست برای بالابردن روحیه نیروهایش ابیاتی چند از شاهنامه بسراید. احمد یادگار هم بیت زیر از شاهنامه را با صدای بلند خواند:
سپهبد که جانش گرامی بود
از او ننگ خیزد نه نامی بود
سالارالدوله پس از شنیدن این بیت چون متوجه شد احمد یادگار دارد به او طعنه می زند، با شلاق به دنبال او دوید ولی او به سرعت فرار کرد.
پانوشت:
نقل از کتاب؛ لرستان در انقلاب مشروطیت، تالیف سعادت خودگو، خرم آباد، انتشارات شاپورخواست، ۱۳۸۶، ص۶۶.
به مناسبت ۲۵ اردی بهشتماه
روز بزرگداشت «حكيم ابوالقاسم فردوسی»
false
true
https://pejvakelorestan.ir/?p=15220
false
false