×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
    امروز  یکشنبه - ۱۸ شهریور - ۱۴۰۳  
true
true
مصیبت بی حزبی و چیدمان کابینه: علی گودرزیان ع پایدار

نزدیک ۴۵ سال از انقلاب ایران گذشته و دستگاه آموزش ما چهار نسل از فرزندان ایرانی را پرورش داده است؛ اما امروز شاهد یک تراژدی در کمبود منابع انسانی برای اداره امور کشور هستیم!

ما منابع انسانی را دقیق مثل سایر منابع به هدر داده ایم. یا سخت گرفتیم و عرصه را بر نخبگان تنگ کردیم تا برای حداقل های زندگی از کشور فرار کنند یا اگر به عشق ایران ماندند، لمپن های سیاسی و اجتماعی با حربه ی “خودی و ناخودی” سر به نیست و تخریب و یا گوشه گیرشان کردند!
حالا امروز، برای پیدا کردن تک و توک نخبگانی که برای محفوظ ماندن از کید تنگ نظری تمامیت خواهان، سر در جیب فرو برده اند، دولت در تکاپو افتاده و هنوز موفق نشده است امیدوارم بتواند شکلی تازه به حلقه ی بسته ی مدیریت ایران ببخشد!

رییس جمهوری که در تبلیغات انتخاباتی، از اداره و مدیریت جامعه با استفاده از تمام ظرفیت مردم، سخن می گفت و از این که او را به احزاب سیاسی منتسب دانستند، بسیار ناراحت و عصبانی شد، امروز که هنگام گزینش و سپردن مسئولیت ها به افراد رسیده است با حالتی از روی استیصال می گوید:” به همه می گوییم نیرو معرفی کنید، نیروهای خودشان را معرفی می کنند..” یعنی این که چرخش نخبگان نداریم و در حلقه ای بسته، گیرکرده ایم که در عهد پهلوی به آن “هزار فامیل” می گفتند!!

روزگاری دکتر روحانی، پشت تریبون رو به مردم گفت:” مگر مملکت بدون حزب اداره می شود؟” از آن زمان تا کنون سال ها گذشته، اگر به این نقیصه توجه می شد، امروز، دکتر پزشکیان در مناظرات خود نه از حزب فرار می کرد و نه بعد از انتخابات، برای چیدمان کابیته ی خود، به مرز استیصال می رسید!

به راستی که مملکت بدون حزب اداره نمی شود و حزب است که معدن منابع انسانی برای اداره مملکت می شود. جامعه ی بی حزب، جامعه ای توده وار است که فقط به درد دیکتاتوری می خورد.

انتخابات، تنها نمودی از دموکراسی است، تصور نکنیم با “انتخابات” به دموکراسی می رسیم. تنها از احزاب و تشکل های مدنی به “جامعه ی مدنی” می رسیم و فقط در بستر جامعه ی مدنی است که مردمسالاری و یا دموکراسی واقعی تحقق پیدا می کند!

در جامعه ی بدون حزب و بدون تشکل های مدنی از جمله سازمان های مردم نهاد، سندیکاها و به طور کلی جامعه ی کانالیزه نشده و جامعه ی توده وار، انتخابات ممکن است به دیکتاتوری عوام هم ختم شود. در چنین جامعه ای حکومت “الیگارشی توسعه گرا” بهترین کارکردها را خواهد داشت.

امروز، در کشور چین از یکسو منتقدان از نبود آزادی های سیاسی می گویند و از سویی دیگر شاهد شکوفایی اقتصادی در چین هستیم به شکلی که چین با نگاه علمی به اقتصاد و به کمک حکومت الیگارشی نخبه گرا، جهان را از حالت تک قطبی خارج ساخته است.
اگر حکومت الیگارشی در چین نبود و کشور چین، مثل کشور فلک زده ی ایران، در دام “دموکراسی بدون زیر ساخت” می افتاد، جهانیان، امروز از دست گرسنگان چینی، در امان نبودند!

ایرانیان، بیش از اندازه، هزینه های دموکراسی بدون زیرساخت را پرداخت کرده اند. دولت پزشکیان وظیفه دارد برای تقویت جامعه ی مدنی و استحکام پایه های دموکراسی یا همان مردمسالاری، به جای ردیف های بودجه ی بنیادهای خانوادگی، ردیف ویژه و دندانگیری در بودجه ی کشور برای تقویت احزاب و تشکل های سیاسی و مردم نهاد، ایجاد کند! تا در چیدمان کابینه ها به مصیبت “قحط الرجال” گرفتار نشویم!

احزاب سیاسی در ایران عقبه ی اجتماعی ندارند و منتقدان از آن ها به عنوان “احزاب تک نفره” یاد می کنند و برحسب اتفاق درست می گویند.
در استان ها، بسیاری از احزاب وجود خارجی ندارند و در یک ابلاغ که در دست یک نفر است خلاصه شده اند! مسخره این که گاهی چند مهر حزب در جیب یک نفراست! این در حالی است که احزاب باید در شهرستان ها شورای شهرستان داشته باشند تا پس از تشکیل شوراهای شهرستان ها و مناطق و حتی دهستان ها، در کنگره ی استانی، شورای استانی تشکیل شود تا به کنگره ی کشوری برسند و شورای مرکزی حزب تشکیل شود!

امیدوارم حاکمیت تا دیر نشده، در نگاه امنیتی به احزاب سیاسی، تجدید نظر کند. در حال حاضر، دبیران احزاب در استان ها زیر ذره بین مراکز امنیتی هستند و برای دریافت مجوز فعالیت حزبی، باید از هفت خوان تایید صلاحیت ها بگذرند که بسیاری وقت ها نمی گذرند. در حالی که این کانون های مدنیت می توانند بزرگترین بازوی حمایتی برای دولت ها و حاکمیت باشند!

اگر تنها یکی از کارکردهای احزاب و تشکل های سیاسی، تربیت و آماده سازی جوانان برای پذیرش مسئولیت های اداری و اجتماعی باشد، کافیست تا حاکمیت، احزاب و تشکل های سیاسی را فرصتی برای جذب مشارکت سیاسی مردم از یک طرف و از طرفی دیگر تکمیل پروسه ی چرخش نخبگان در قدرت بداند. ایدون باد!

https://telegram.me/goodarziyan96

false
true
false
false
  1. ناشناس

    خواستن از جمهوریت فقط اسمش باشه
    جمهوری بدون حزب
    شیر بی یال و دم و اشکمه

  2. غلام دالوند

    وقتی در کشور ایران فقط یک نفر حرف اول اخر را میزند وهیچ منتقدی را بر نمی تابد وخود رکن اصلی می داند جز فرار نخبگان و خرد ورزان حاصلی در پی نخواهد داشت

  3. ناشناس

    متن زیبای دوست عزیزم جناب گودرزیان کاملا واضح و عیان است
    من یک گام جلوتر میروم
    منابع انسانی را مثل سایر منابع محسوب نمیکنم
    چرا که؛ مهمترین و ارزشمندترین ثروت و سرمایه مملکت نیروی انسانی آنست
    که قابل قیاس با سایر منابع ثروت نیست
    سرمایه و منبع ثروتی که به هرز رفته
    چه با مهاجرت
    چه با فراری دادن
    و چه آموزه به آموزه های ناصحیح و نااخلاقی
    و متاسفانه خود را عقل کل دانسته و مملکت را تحت سیطره خود قرار داده تحت عنوانهای نابودگر ؛ همچون سایه و ذوب و ووووو
    ما برای به صفر رساندن این نااخلاقیها می‌بایست ده نسل را از اول ابتدایی آموزش دهیم
    نه با مدیریت امثال صحرایی ها

  4. حسن زاده

    با سلام و تشکر از نگارش متن بسیار زیبا که درد جامعه ماست
    گرچه تا جامعه مدنی خیلی فاصله داریم ولی روزی هزار بار باید خدا را شکر کنیم که خطر بزرگی از بیخ گوش ملت رد شد این انتخابات از ان جهت با سایر انتخاباتهای گذشته متفاوت بود که تمام شر در برابر تمام خیر بود.
    بیس و اساس گفتمان این حزب پایداری مخالفت با مدرنیته و جامعه مدنی بود که خدا را شکر با بیداری گرچه دیر هنگام مسئولین خطر از بیخ گوش ملت رد شد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false