true

از منظر جامعهشناسی تاریخی، حافظه جمعی یکی از ستونهای اصلی انسجام اجتماعی به شمار میآید. هر ملتی برای استمرار هویت خویش نیازمند آن است که گذشته را در ذهن خود زنده نگه دارد و تجربههای مشترک تاریخی را به سرمایهای فرهنگی و نمادین تبدیل کند. این حافظه تنها زمانی پایدار میماند که در آیینها، نمادها و تقویم ملی بازتولید شود و از این طریق به نسلهای بعدی انتقال پیدا کند. در ایران امروز نیز که جامعه با تنوع قومی، مذهبی و زبانی روبهروست، داشتن یک حافظه مشترک بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. یکی از راههای نهادینه کردن چنین حافظهای، بازنگری در تقویم رسمی کشور و ثبت برخی روزها بهعنوان یادمان ملی است؛ یادمانهایی که نه به منظور بازتولید غم، بلکه به قصد تقویت هویت ملی، انسجام اجتماعی و یادآوری مقاومت تاریخی ملت ایران معنا پیدا میکنند.در حال حاضر، بخش قابل توجهی از تعطیلات رسمی کشور یا ماهیتی مذهبی دارد یا به رخدادهای سیاسی معاصر محدود میشود. در حالی که تاریخ ایران سرشار از وقایعی است که در شکلدهی به حافظه جمعی ایرانیان نقشی اساسی ایفا کردهاند، اما کمتر به صورت نمادین و نهادمند در تقویم بازتاب یافتهاند. اگر این وقایع بهعنوان روزهای رسمی و نمادین ثبت شوند، میتوانند به بستری تبدیل شوند که در آن همه ایرانیان فارغ از قومیت، مذهب یا گرایش سیاسی خود را در یک درد مشترک و یک سرنوشت تاریخی سهیم بیابند. چنین بازتابی، نقش مهمی در تقویت هویت ملی خواهد داشت، زیرا مردم ایران به جای تمرکز صرف بر افتراقها، بر اشتراکات تاریخی خود تأکید خواهند کرد. به طور مشخص، چند رخداد تاریخی بزرگ وجود دارد که میتواند به صورت «یادمان ملی» در تقویم رسمی گنجانده شود:
۱-روز حمله آشوربانیپال به ایران باستان
حملات آشوریان به ایران در قرنهای پیش از هخامنشیان، یکی از خونبارترین و ویرانگرترین فصلهای تاریخ کشور به شمار میرود. کل خاک ایران تحت حمله قرار گرفت، شهرها و دهکدهها به ویرانی کشیده شد و جمعیت بزرگی نابود گردید. این حمله پیامدهای اجتماعی و اقتصادی شدیدی داشت و نخستین نمونههای مقاومت جمعی ایرانیان در برابر هجوم بیرحمانه خارجی شکل گرفت و توسط مادها آشوریان منقرض شدند.اهمیت این رخداد در تاریخ ایران کمتر بازتاب یافته، اما یادآوری آن میتواند به نسل امروز یادآوری کند که ملت ایران در طول تاریخ با چه بحرانهای بنیادینی مواجه بوده است.
۲-روز حمله اسکندر مقدونی به ایران
این واقعه نه تنها یک شکست نظامی بلکه یک ضربه عمیق فرهنگی و سیاسی به تمدن ایرانی بود. با سقوط هخامنشیان، بسیاری از ساختارهای قدرت و نمادهای فرهنگی از میان رفت و جامعه ایران وارد دورهای از آشفتگی و دگرگونی شد. یادآوری این روز میتواند به عنوان نمادی از مقاومت ایرانیان در برابر سلطه خارجی و تلاش برای بازسازی فرهنگی در قرون بعدی تلقی شود.
۳-روز حمله اعراب به ایران و متعاقب آن روز سقوط کامل ایران
این رخداد یکی از بزرگترین نقطههای عطف در تاریخ ایران به شمار میرود. این حمله سبب تغییرات بنیادین در ساختارهای سیاسی، زبانی و مذهبی ایران شد و پیامدهای آن تا سدهها ادامه یافت. ثبت این روز در تقویم میتواند به نسل امروز یادآوری کند که ایران در برابر تحولات بیرونی چگونه دچار بحران شد و چگونه توانست با خلق فرهنگ و تمدن ایرانی-سلامی دوباره خود را بازسازی کند.
۴-روز حمله مغول به ایران
حمله مغولان نه تنها یکی از خونبارترین فصول تاریخ ایران است، بلکه به لحاظ اجتماعی و اقتصادی نیز عمیقترین زخمها را بر پیکر ایران وارد کرد. میلیونها نفر جان خود را از دست دادند، شهرها ویران شدند و ساختارهای اقتصادی نابود گردید. اما همین فاجعه، زمینهای برای تحول فرهنگی و ادبی نیز فراهم کرد و ایران در دورههای بعد توانست از دل این ویرانیها به بازآفرینی هویتی تازه دست یابد. یادآوری این روز به معنای یادآوری این است که ایران با وجود تجربه شدیدترین فاجعهها، همچنان زنده مانده است.
۵-روز حمله افغانها به ایران
این واقعه نمادی از دورهای است که ضعف دولت مرکزی، زمینه را برای سقوط ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشور فراهم کرد. حمله افغانها گرچه کمتر از مغولان گسترده بود، اما پیامدهای سیاسی و روانی آن بسیار سنگین بود و جامعه ایران را با یکی از دورههای بحرانی هویتی روبهرو ساخت. بازتاب این روز در تقویم میتواند نشان دهد که چگونه ضعف درونی و تفرقه داخلی میتواند بستری برای سلطه بیرونی شود و این پیام را به نسل امروز منتقل کند که انسجام ملی، ضرورتی حیاتی برای بقای کشور است.
۶-روز حمله روسیه به ایران و انعقاد قراردادهای تحمیلی
از تلخترین فصلهای تاریخ ایران در دوران قاجار، حملات روسیه تزاری و جنگهای ایران و روس بود. پیامد این جنگها نه تنها شکست نظامی بلکه جدایی بخشهای وسیعی از سرزمین ایران بود. حاصلخیزترین و پرآبترین مناطق، شامل قفقاز، گرجستان، ارمنستان و جمهوری آذربایجان امروز، از ایران جدا شد. این مناطق نه تنها به لحاظ جغرافیایی و منابع طبیعی ارزشمند بودند، بلکه از نظر انسانی و فرهنگی نیز بخشی جداییناپذیر از تمدن ایرانی محسوب میشدند. جدایی این سرزمینها سبب شد که ایران برای نخستین بار در تاریخ معاصر خود با مسأله «از دست دادن سرزمین» به شکلی گسترده مواجه شود. بازتاب این روز در تقویم رسمی میتواند یادآور این واقعیت باشد که تفرقه درونی، بیکفایتی سیاسی و ناتوانی نظامی چگونه میتواند سرنوشت یک ملت را تغییر دهد و بخشی از بهترین مردمان و سرزمینها را از پیکره تاریخی کشور جدا کند. این یادمان، نمادی از ضرورت تقویت استقلال، انسجام و توان دفاعی ملی خواهد بود.
۷-روز حمله صدام به ایران
این روز هماکنون در تقویم رسمی ثبت شده است و بهعنوان نماد مقاومت ملت ایران در عصر معاصر شناخته میشود. اما اگر در کنار این روز، سایر روزهای تاریخی نیز به رسمیت شناخته شوند، معنای مقاومت ایرانیان در برابر تجاوز ویرانگر خارجی گستردهتر و ریشهدارتر در حافظه جمعی جای خواهد گرفت.
این وقایع، هرچند سرشار از رنج و اندوهاند، اما در حقیقت همان چیزی هستند که جامعهشناسان از آن به عنوان «هویت رنجدیده» یاد میکنند. ملت ایران در طول تاریخ نه تنها با جشنها و پیروزیها بلکه با دردهای مشترک خود نیز هویت یافته است. یادآوری این دردها، نوعی همبستگی نمادین ایجاد میکند؛ زیرا همه ایرانیان، فارغ از قومیت یا مذهب، در برابر این فجایع تاریخی قربانی و وارث مشترک محسوب میشوند. چنین بازاندیشیای در تقویم ملی میتواند به جای شکافها، بر پیوندهای تاریخی ملت ایران تأکید کند.
از دیدگاه جامعهشناسی، ملتی که گذشته رنجآور خود را فراموش کند، بخشی از هویت تاریخی خود را از دست میدهد. فراموشی گذشته به معنای گسست در حافظه جمعی است و این گسست میتواند به تضعیف انسجام اجتماعی بینجامد. در مقابل، ثبت و گرامیداشت چنین روزهایی نه بازتولید غم، بلکه بازسازی هویت جمعی و بازآفرینی وحدت ملی محسوب میشود. بدین ترتیب، تقویم رسمی کشور به ابزاری برای یادآوری تاریخ مشترک، مقاومتهای مداوم و ارزشهای مشترک بدل خواهد شد./ انتهای پیام
false
true
https://pejvakelorestan.ir/?p=17684
false
false