true

خوزستان این روزها در وضعیتی ناآرام و بحرانی به سر می برد، آنچه در این استان که روزگاری یک جلگه پرآب در جنوب ایران محسوب می شد رقم خورده است، اعتراض به بحران آب است که به صورتی فراگیر در بسیاری از شهرهای این استان رقم خورده است و روز پنجشنبه هم دامنه اعتراضات از استان خوزستان به الیگودرز رسید و اعتراضات به بحران آب متاسفانه منجر به شکل گیری بحرانی دیگر در الیگودرز استان لرستان شد.
اینکه چرا جلگه پرآب خوزستان در تابستان گرم و سوزان ۱۴۰۰ به یکباره بحرانی به نام بی آبی را به وجود می آورد را اگر صرفا در خشکسالی و کم بارشی های فصل زراعی گذشته گره نزنیم، می توان اینگونه نتیجه گرفت که سالهاست به علت سیاست های غلط آبی از سوی جریانی خاص در وزارت نیرو، طرح های انتقال آب از سرشاخه های کارون به استان های کم آب نه برای مصرف شرب که برای تامین آب مورد نیاز صنایع طراحی و اجرایی شده است که به زعم تصمیم گیران وزارت نیرو و همچنین سازمان محیط زیست چون خوزستان آب مازاد دارد، انتقال آب از آن به استان های کم آب برای مصارف صنعتی ،توجیه پذیر است.
تونل اول کوهرنگ، تونل دوم کوهرنگ، تونل چشمه لنگان، تونل خدنگستان، این چهار سرشاخه انتقالی کارون به مسیر زایندهرود (معادل یک زایندهرود طبیعی) هستند که از زمان افتتاح تاکنون هر ساله آب سرشاخههای برفگیر را که نیاز تابستان خوزستان هستند برای غیر شرب به مسیر زایندهرود انتقال میدهند که از این میان حدود یک هشتم از آب انتقالی کارون در مسیر زایندهرود به صنایع یزد اختصاص دارد، سد کمال صالح انتقال آب کارون (رود تیره دز) به صنایع اراک (رود دز در بند قیر شوشتر پیش از اهواز) به کارون میریزد، انتقال آب الیگودرز به کوچری گلپایگان و قم که بخشی از این سرشاخه برای شرب شهر قم است، همه این انتقالها به غیر از بخشی از انتقال آب قم برای غیرشرب و با افزایش هزینههای تولید محصولات صنعتی و کشاورزی و فاجعه اقتصادی و اتلاف بیت المال هستند. هر ساله آب سرشاخههای برفگیر کارون را به سمت فلات مرکزی انتقال میدهند، آب سرشاخههای برفگیر که تأمینکننده آب تابستان خوزستان است چون آب ذخیره شده در سدها با وجود گرمای فراوان تبخیر و سدها تشت تبخیر شدهاند ، خوزستان در فصل تابستان تشنه آبهای انتقالی کارون است که آب برف هستند و با گرمای هوا باید به سمت خوزستان جاری شوند ولی از این استان دریغ شدهاند؛ سد و تونل کوهرنگ ۳ هفتمین طرح انتقال آب از سرشاخههای کارون (تونل به اتمام رسیده و سد در حال ساخت با هزینه فولاد اصفهان) در حال ساخت است، پس از ساخت سد کوهرنگ سوم دیگر آبی از زردکوه اصلیترین سرچشمه کارون به خوزستان سرازیر نمیشود و آب یخچالها و برفچالهای آن توسط صنایع آب بر فلات مرکزی بلعیده میشوند ، این در حالیست که انتقال آب سرشاخه های کارون علاوه بر نادیده گرفتن حق آبه مردم لرستان و چهارمحال بختیاری و انتقال آب سرچشمه های کارون به کویر ایران ، تنش های اجتماعی در این استان ها ایجاد کرده است که اعتراضات اخیر در خوزستان و لرستان تنها بخشی از این سیاست های غلط است.
اینکه چرا در بستر زمان و در ادوار مختلف ۲۵ شرکت صنعتی عظیم و فولادی که به شدت نیازمند آب هستند در کویر بی آب ایران راه اندازی شده است و بین استان های کویری بر سر تامین آب از سرشاخه های کارون در استان های لرستان ، خوزستان و چهارمحال بختیاری بعنوان استان های پرآب یک رقابت شکل بگیرد تنها می تواند ناظر بر این نکته باشد که در نظام توزیع صنعت و توسعه در ایران سالهاست یک تبعیض آشکاری وجود دارد که استان های بهره مند از حیث منابع خدادادی از جمله آب و خاک باید بی بهره نگه داشته شده و استان های کم برخوردار از حیث منابع آبی و خاکی صرفا به پشتوانه رانت های تصمیم گیری در وزارت خانه های کلیدی و مافیاهای آبی و صنعتی، برخوردار شده و این روزها باید نتیجه آن تصمیم گیری های غلط خود را در بحران آب خوزستان و لرستان نشان دهد.
فارغ از مشکلات خوزستان اما وضع لرستان نیز بحرانی است ، لرستان چهارمین استان پرآب کشور محسوب میشود که ۱۱ درصد روانآبها در این استان وجود دارد اما متاسفانه حق آبه آن بعنوان مطالبه جدی مردم این استان از سوی وزارت نیرو تخصیص پیدا نمی کند و ماحصل این ظلم تاریخی این است که در حال حاضر ۲۵ درصد اراضی استان آبی بوده و این در حالی است که میانگین کشوری ۴۵ درصد است.
با توجه به شرایط اقلیمی، لرستان یکی از استانهای تولیدکننده آب در کشور است اما سرمایه گذاری در حوزه آب لرستان نسبت به سایر استانها با ریسک بسیار پایینتری بوده و طی سالهای قبل و بعد از انقلاب در حوزه آب استان سرمایهگذاری مناسبی صورت نگرفته است و وزارت نیرو از تخصیص حق آبه این استان شانه خالی کرده است. سالانه ۱۲ میلیارد متر مکعب آب از لرستان خارج میشود که از این میزان، هشت میلیارد متر مکعب در استان تولید میشود و تنها نیم درصد از حجم مخازن سدهای کشور مربوط به لرستان است و این در حالیست که لرستان در بین استانهای برتر به لحاظ بارشها، تولید و خروجی آب قرار دارد. اما با این وجود حجم آب تخصیصی لرستان از سوی وزارت نیرو با منابع سرشار این استان هیچ تناسبی ندارد و طبق برآورد صورت گرفته، یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون متر مکعب آب نیاز لرستان است که شرایط فعلی را حفظ کندکه این عدد در حال حاضر حدود ۹۰ میلیون متر مکعب است. طرح قمرود یکی از طرح های مهم انتقال آب کشور طی سالهای اخیر بوده است که هدف از اجرای آن انتقال ۱۸۱ میلیون مترمکعب آب در سال از سرشاخه های دز به سد کوچری و تصفیه خانه دو دهک برای تامین آب شرب و صنعت دراز مدت شهرهای خوانسار، خمین، گلپایگان، محلات، نیمور، سلفچگان، ساوه و قم برای جبران روز افزون کمبود آب این شهرها بود اما با وجود اینکه پروژه قمرود برای مردم برخی از شهرها و استانهای کشور پروژه ای حیات بخش بود ولی مردم شهرستان الیگودرز را به عنوان یکی از پرآب ترین شهرستانهای لرستان با کمبود آب مواجه کرد.
این پروژه شاید در نگاه اول از سوی مسئولان وزارت نیرو به نام طرح انتقال آب از سرشاخه های دز به قمرود نام نهاده شده باشد، ولی در واقع این پروژه از روستاهای الیگودرز در استان لرستان آغاز می شود و به نوعی آبی که در تونلهای این طرح انتقال جاری می شود، قبل از اینکه آب دز باشد، آب لرستان است. با اجرای پروژه انتقال آب قمرود بیش از هزار هکتار از اراضی کشاورزی الیگودرز تبدیل به دیم شد و بیش از ۱۶ روستای شهرستان الیگودرز با اجرای این پروژه تشنه شده و همچنان بی آب هستند و احداث تونل این پروژه موجب شده که آبهای زیرزمینی منطقه اجرای آن در الیگودرز خشک شود. غارت منابع آب لرستان در الیگودرز در کنار چشم طمع مافیای آب به منابع آبی لرستان با ترسیم نقشه جعلی و عدم تخصیص متناسب آب به لرستان و بلاتکلیف ماندن پروژه های متعدد آبی نظیر سدهای این استان و عدم بهره برداری از یک سد بزرگ در لرستان ، این استان را در حالی در وضعیتی بحرانی قرار داده که علاوه بر خشک شدن رودخانه کشکان به گفته رییس جهاد کشاورزی لرستان، خسارت ناشی از خشکسالی به بخشهای مختلف کشاورزی در این استان بر اساس برآوردهای جدید به پنج هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان رسیده و تولیدات بخش کشاورزی لرستان بعلت خشکسالی ۷۰۰ هزار تن کاهش داشته است ، این درحالی است که ۱۱ درصد آبهای روان کشوردر لرستان وجود دارد و با سهم پنج درصدی اراضی کشاورزی ، سهم لرستان از سد سازی کمتر از نیم درصد است.
مرادپور معاون سابق عمرانی استاندار لرستان در جلسه بحران استان در ایام سیل فروردین ۹۸ اشاراتی دقیق به همین مافیایی داشت که بسیاری معتقدند وضع موجود در استان های لرنشین و همچنین بحران های بی آبی خوزستان حاصل تصمیمات محفلی این حلقه خاص است، احمد مرادپور در ان جلسه گفته است: ” در جلساتی که تهران رفتم متوجه شدم که یک ظلم برنامه ریزی شده ای در خصوص تخصیص آب در کل استان های لر نشین وجود دارد و یک لابی در وزارت نیرو وجود دارد که به شدت از روش های مختلفی استفاده می کنند، این نماینده را به جان آن نماینده می اندازند تا تخصیص کمتری به این استان بدهند، بیشترین مشکل ما تخصیص آب است ، صد سد بزنیم ، هزار پمپاژ داشته باشیم، تخصیص نداشته باشیم ، مجوز برداشت نداشته باشی یعنی هیچ… اگر تخصیص آب نداشته باشیم سازمان مدیریت برنامه ریزی ریالی اعتبار نه اختصاص می دهند نه چیزی … ما سد نداریم، چند حوض درست کردیم که خروجی هم ندارند و نمی توانیم از آن هم برداشت کنیم، یک فردی در این سازمان منابع آب ایران است چپ می آید هست و راست می آید هم هست و همه را می پیچاند و کسی هم زورش به آن نمی رسد “.
این اشاره درست مرادپور به همان تصمیم گیرانی است که منابع آب استان های بهره مند را به یک شیوه خاص مهندسی می کند و امروز هم در این وضع بحرانی آنچه نگران کننده به نظر می رسد این است که حق تاریخی مردم لرستان در سایه اعتراضات خوزستانی ها و بحران اخیر کم رنگ تر از گذشته شده و متناسب با منابع آب لرستان بعنوان سرشاخه های دز و کرخه ، حق آبه این استان از سوی وزارت نیرو تخصیص پیدا نکند زیرا مادامی که استان پرآب لرستان در خلا حق آبه و تکمیل پروژه های آبی نظیر سدهایش درفصول پربارش قربانی سیلاب های مهیب شده و آب و خاکش به تاراج برود و در تابستان هم با بی آبی و تشنگی و برچیده شدن سفره معیشتی مردمش مواجه شود، کاری برای این استان از پیش نمی رود و در سایه قرار خواهد گرفت./ بلوطستان
false
true
https://pejvakelorestan.ir/?p=10202
false
false