×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
    امروز  یکشنبه - ۵ مرداد - ۱۴۰۴  
true
true
پیشرفت بدون فکر، قدرت بدون پرسش: دکترحسن‌رضا یوسفوند رئیس اسبق دانشگاه پیام نور لرستان

حزب کمونیست چین اخیراً مدعی است که تا سال ۲۰۳۵ می‌خواهد یک ملت تحصیل‌کرده بسازد، اما بررسی دقیق سیاست‌های آموزشی اخیر این کشور تصویر متفاوتی ارائه می‌دهد. وقتی بیش از ۱۶۵۰ رشته‌ی دانشگاهی از جمله فلسفه، جامعه‌شناسی، تاریخ، ادبیات و موسیقی سنتی حذف می‌شوند، این پرسش به‌درستی مطرح است؛ مگر تحصیل صرفاً به علوم فناورانه محدود می‌شود؟ آیا تحصیل‌کرده یعنی فقط مهندس و تکنسین بودن؟ آیا آن همه رشته‌ی انسانی و نظری، تحصیل محسوب نمی‌شوند؟
در کنار این حذف گسترده، هم‌زمان بیش از ۱۹۰۰ رشته‌ی جدید، از جمله  رشته‌هایی نظیر هوش مصنوعی، مهندسی کوانتوم، امنیت سایبری و انرژی نو جایگزین آن رشته ها شده اند. این تغییرات به‌ روشنی نشان می‌دهند که چین دنبال پرورش انسان‌های آگاه، پرسشگر و مستقل نیست. بلکه هدف، تربیت نسلی کارآمد اما خاموش است؛ انسان‌هایی که به جای اندیشیدن، فقط بسازند، کنترل کنند و مطیع بمانند.

این پروژه، بیش از آن‌که آموزش و تحصیل باشد، بازطراحی ایدئولوژیک انسان در خدمت یک نظام کنترل‌محور است. چین، درست است که امروز از لحاظ اقتصادی یکی از قدرت‌های اصلی جهان و کشوری توسعه‌یافته به شمار می‌رود، اما از منظر توسعه اجتماعی، به‌ویژه با نگاهی جامعه‌شناسانه، در رده‌ی عقب‌مانده‌ترین کشورهای دنیا قرار دارد. بر اساس شاخص‌های جهانی مثل آزادی بیان، شاخص دموکراسی، آزادی دانشگاهی و شاخص حقوق اقلیت‌ها، چین همواره در پایین‌ترین رتبه‌های جهان قرار دارد.

طبق گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی، چین در زمینه آزادی مطبوعات جزو ۱۰ کشور آخر دنیاست؛ سیستم قضایی‌اش استقلال ندارد؛ و فضای مدنی‌اش به‌شدت سرکوب شده است. در چین، حق تشکل‌های مدنی مستقل وجود ندارد، مخالفان سیاسی سرکوب می‌شوند، و سانسور گسترده حتی بر شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های علمی و فرهنگی حاکم است. در چنین ساختاری کمونیستی، مفاهیمی چون جامعه‌ی مدنی، گفت‌وگوی آزاد، عدالت اجتماعی، یا آزادی اندیشه عملاً فاقد جایگاه‌اند. این شکاف بین توسعه اقتصادی و توسعه اجتماعی، پدیده‌ای خطرناک است که چهره‌ای فریبنده از پیشرفت ترسیم می‌کند، در حالی‌که از درون تهی از انسانیت، تنوع و آزادی است.

چین با حذف رشته‌های نظری و انسانی، به‌ وضوح میان توسعه اقتصادی و توسعه اجتماعی در ساختار حکمرانی اقتدارگرایانه‌اش تفکیک قائل شده است. این سیاست حزب کمونیست چین در حوزه آموزش، مبنی بر حذف سیستماتیک رشته‌های علوم انسانی و تمرکز افراطی بر علوم مهندسی و فناورانه، باید از زاویه‌ای کاملاً ایدئولوژیک و استبدادی تحلیل شود، چرا که بسیار نگران‌کننده و خطرناک است. چین با دقت تمام و بی‌پرده، مسیر یک دولت تکنوکراتیک و کنترل‌محور را پی گرفته، دولتی که کوچک‌ترین نشانی از تمایل به جامعه‌ای باز و متکثر ندارد.

علوم انسانی مثل فلسفه، ادبیات، جامعه‌شناسی، تاریخ و موسیقی سنتی، ستون‌های بنیادین تفکر انتقادی، هویت فرهنگی مستقل و ظرفیت‌های مطالبه‌گری اجتماعی‌اند. حذف هدفمند آن‌ها، در عمل به معنای حذف خودآگاهی اجتماعی و خفه کردن هر نوع اندیشه‌ی آزاد و نقادانه است. این امر به‌روشنی نشان می‌دهد که هدف حکومت نه پرورش انسان اندیشمند، بلکه ساخت یک انسان ابزاری و مطیع در خدمت پروژه توسعه‌طلبانه‌ی قدرت‌محور نظام استبدادی کمونیستی‌ست. رشته‌های جدید، که با وسواس ایدئولوژیک انتخاب جایگزین شده‌اند، ابزارهای حیاتی برای تقویت زیرساخت‌های نظارتی، نظامی و تولیدی‌اند؛ و این علوم، نه برای آزادی انسان، بلکه برای کنترل او گسترش می‌یابند.در چنین چارچوبی، دانش نه راهی برای رهایی، بلکه ابزاری در خدمت انباشت و تثبیت قدرت در مرکزیت حزب کمونیست چین است. با حذف رشته‌هایی که به تحلیل انتقادی تاریخ، قدرت، فرهنگ یا عدالت اجتماعی می‌پردازند، حزب کمونیست عملاً هرگونه امکان بازنگری فکری یا اصلاح ساختاری را از ریشه می‌خشکاند. در این منظومه، دانشجو باید صرفاً یک تکنسین کارآمد باشد؛ انسان روشنفکر، مستقل و معترض، در منطق نظام تک‌حزبی چین، نه‌تنها جایی ندارد، بلکه مزاحم تلقی می‌شود.

چین امروز شاید ابرقدرت اقتصادی باشد، اما در برابر آزادی بیان قفل و زنجیر بسته، حقوق اقلیت‌ها را سرکوب کرده، و دانشگاه‌ها و رسانه‌ها را زیر سیطره‌ی مطلق امنیتی قرار داده است. این همان مدلی است که فناوری را با شتابی هولناک گسترش می‌دهد، اما انسان را سرکوب و محدود می‌کند و بیم آن می‌رود که این الگوی سرد و اقتدارطلبانه، آرام و خزنده، به کشورهایی دیگر جهان که قبله‌گاه آنان چین است نیز تسری پیدا کند؛ آن‌گاه دیگر نه فقط علوم انسانی، بلکه خود انسان نیز به‌حاشیه رانده خواهد شد./ انتهای پیام

false
true
false
false
  1. حداد شفیعیان

    درود بر شما جناب دکتر
    بسیار دقیق و درست نوشته اید
    در سایه استبداد هیچ پیشرفت صنعتی و اقتصادی منجر به توسعه و رفاه انسانها نخواهد شد
    در چین هیچگاه انسانهای بزرگ بوجود نخواهد آمد و چین مقصد هیچ نخبه و آزادیخواهی نخواهد بود سپاس

  2. ناشناس

    درود بر شما
    تحلیل دقیق و واقع بینانه ای هست
    در سایه استبداد ممکن است پیشرفت اقتصادی و یا صنعتی حاصل شود اما هیچگاه توسعه و رفاه انسانی بدست نمی آید و دنیا از این پیشرفت مستبدانه فقط زیان خواهد دید.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false