true

یکی از ویژگی های مردم چین به عنوان قدرت دوم اقتصاد جهان، فرهنگ بالای کار و تلاش است. مردم این کشور تحت تاثیر فرهنگ کنفسیوسی مردمی اهل کار هستند. بر اساس همین فرهنگ بود که چینیها پذیرفتند سالها با درآمد کم کار کنند و اجازه دهند ثروتهای تولید شده آنها به سرمایه تبدیل شود.
اصلاحات میجی در ژاپن نیز زنجیرهای از رویدادهایی بود که به دگرگونیهای عظیمی در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ژاپن منجر شد. نظریه پردازان ژاپن در دوران میجی میگفتند ما میتوانیم تکنیک ساختن پل های فلزی را به ژاپن وارد کنیم، اما این کار کمکی به ما نمیکند، بلکه ما باید چیزی را به ژاپن بیاوریم که باعث دست یافتن به تکنیک ساختن پل های فلزی شده است، یعنی فرهنگ و اندیشه صنعتی شدن را ! ژاپن بر اثر این دگرگونی بزرگ فرهنگی بود که در ردیف سوم قدرت های اقتصادی جهان پس از آمریکا و چین قرار گرفت.
در ایران، میرزا تقی خان امیرکبیر در زمان حکومت ناصرالدین شاه قاجار به این نکته کاملاً آگاه بود که هرگونه تحول فرهنگی، هنری و صنعتی در گرو سواد و درک مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علمی است. از این جهت از ابتدای صدارت خود تصمیم به تاسیس مدرسه ای گرفت که در آن اکثر علوم زمان را به نوجوانان ایرانی بیاموزند و آن را «دارالفنون» نام نهاد. کاری که امیرکبیر کرد در واقع در حکم یک انقلاب فرهنگی و سیاسی بود و اگر امیر با دسیسه سیاستمداران وابسته به انگلیس و روسیه و دستور ناصرالدین شاه کشته نمی شد، شاید وضعیت اقتصادی ایران کنونی از کشور ژاپن نیز بهتر می شد، زیرا امیرکبیر توانست دارالفنون را در سال ۱۸۵۴ میلادی ( ۱۲۳۳ شمسی) و ۱۴ سال قبل از انقلاب و اصلاحات میجی تأسیس نماید.
کار در جهان پیشرفته کنونی یکی از عوامل کلیدی رشد و توسعه محسوب می شود و کشورهایی که دچار کم کاری یا تنبلی هستند از کاروان پیشرفت و توسعه عقب خواهند ماند. امروزه کار اعم از کار فکری یا جسمی دارای جایگاه ویژه اقتصادی بوده و نیروی انسانی به عنوان یک سرمایه محسوب می شود.
فرار از کار و مسئولیت، اتلاف وقت یا بیکاری پنهان، پشت میز نشینی، تعطیلی های زیاد رسمی و غیر رسمی در تقویم کشور، مدرک گرایی، عدم تخصص گرایی در مشاغل، عدم رعایت شرایط احراز شغل و بسیاری از موارد دیگر از جمله ویژگی ها و مصادیق فرهنگ کار در جامعه ایران است.
عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی متعددی در فرهنگ کار ایران موثرند که می توان برخی از این عوامل را بطور مختصر برشمرد؛ تلقی غلط از فرهنگ کار (نگاه شخصی و منفعت طلبانه به کار به جای رویکرد ملی و راهبردی و اهتمام به مشاغل کاذب همچون دلالی و کارچاق کنی به جای کارهای مفید و تولیدی)، مصرف گرایی و رفاه طلبی، عدم کار تیمی و سازمانی، ناهمخوانی تخصص (مدرک تحصیلی) و کار، تبعیض و شکاف طبقاتی از زمره عوامل فرهنگی و اجتماعی و همچنین ضعف های ساختاری (بوروکراسی، خلا در قوانین اجرایی و نظارتی)، دولتی بودن اقتصاد (انحصار و عدم رقابت، عدم شکوفایی استعدادها و کاهش انگیزه در سیستم دولتی) نیز از جمله عوامل سیاسی فرهنگ کار در کشور می باشند.
بنابرین با ترویج و القاء فرهنگ کار ( تولید کردن نه پشت میز نشینی)، تلاش و پشتکار به عنوان یک ارزش انسانی، دینی و ملی، کارآفرینی و ایجاد بستر خلاقیت، تشویق و ترغیب به کار تیمی و سازمانی، ایجاد انگیزه های مادی و معنوی، ایجاد فضاهای رقابتی در بنگاههای اقتصادی بزرگ و کوچک، تکیه بر خودکفایی و صادرات به جای وابستگی و واردات، بهره گیری از تجارب کشورهای پیشرفته و موفق، تغییر ساختارهای اقتصادی دولتی، ترویج خصوصی سازی و سپردن اقتصاد به دست مردم و همچنین روی آوردن به بنگاههای زود بازده و مشاغل خانگی می توان فرهنک کار در ایران را اصلاح و تغییر داد و با تلاش، کوشش، جدیت و سخت کوشی نیروی کار، پا در عرصه توسعه و پیشرفت گذاشت.گردآورنده و تنظیم کیوان رباطی
false
true
https://pejvakelorestan.ir/?p=6905
false
false