نویسنده: مریم کرمی
نهاد خانواده در کنار نهاد آموزشی کلیدی ترین سیستم های انسان ساز هستند که نقش بی بدیلی در توسعه انسانی و سلامت اجتماعی دارند به طوری که هرگونه اختلال در سیستم های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی میتواند موجب نا کارآمدی درعملکرد این نهادها شود.
تغییرات شگرف دوران گذار از سنت به مدرنیته و مدرنیزاسیون چون شهر نشینی، صنعتی شدن و تغییر سبک زندگی ناگزیر میتواند زمینه ساز برخی از آسیبهای اجتماعی باشد و در صورتی که بحرانهای اجتماعی و اقتصادی بیشتر شود، آسیبهای اجتماعی به مرز بحران میرسد و نهاد خانواده و آموزش محل بروز و ظهور این آسیبها خواهند بود. در این شرایط خانواده به عنوان واحد انسان ساز بدلیل درگیری با آسیبهایی چون اعتیاد، طلاق، بیکاری و خشونت دچار سوء کارکرد میشود و اجتماعی شدن اولیه در درون خانواده بدرستی صورت نمی گیرد.
کودک آسیب دیده در بستر خانواده وارد محیط آموزشی میشود، فضایی که متاثر از شرایط اجتماعی و اقتصادی است و در صورت ناکارآمدی قادر نخواهد بود وظیفه اجتماعی شدن ثانویه دانش آموزان را بدرستی انجام دهد. بنابراین به باز تولید آسیب های اجتماعی چون انواع خشونت های جسمی و جنسی، اعتیاد، افت تحصیلی، افسردگی و فرار از مدرسه می پردازد و ناکارآمدی سیستم آموزشی به عنوان سیستمی تاثیر گذار که وظیفه تربیت نیروی انسانی را به عهده دارد دیگر ارگان ها را درگیر می سازد.
بدیهی است مسیرتوسعه انسانی به عنوان کلیدی ترین عامل توسعه هر جامعه ای از آموزش و پروش میگذرد و مدارس بستر ساز تعالی و رشد هر اجتماعی است. در این بین مدیران مدارس به عنوان پیشاهنگان هرنوع تغییر و توسعه نقش حیاتی در پیشبرد اهداف آموزشی وپرورشی خواهند داشت.
تخصص و کارآمدی و توانمندی جز خصوصیات الزامی هر مدیر آموزشی است. مدارس به عنوان واحد تربیت وتامین نیروی سالم و متخصص هر جامعه باید بدست توانمند مدیران آموزشی که دارای تخصص در علوم اجتماعی، روانشناسی و علم مدیریت هستند، سپرده شود.
حساسیت این مسئله زمانی خودنمایی میکند که شاهد افزایش میزان آسیب های اجتماعی و گسترش آن به درون مدارس هستیم لذا ضروری است جهت کنترل ،شناسایی و درمان آسیبهای اجتماعی در مدارس موارد زیر مد نظر قرار گیرد:
آموزش مهارتهای زندگی به دانش آموزان
آموزش چون سپری آهنین مانع رفتارهای پر خطر و سبب تابآوری بیشتر و مهار عوارض آسیب زا و مدیریت شرایط ناگوار میشود.
آموزش باید به صورت سلسله مراتبی و هرمی باشد به طوریکه معاونین، مشاورین، دبیران، اولیا و دانش آموزان که نقطه هدف هستند را در بر گیرد.
پیشگیری از بروز وظهور رفتارهای پر خطر در درون مدرسه
ایمن سازی محیط فیزیکی، شناسایی دانش آموزان آسیب دیده، پیش بینی رفتارهای پر خطر، تشکیل جلسات مشاوره موردی و گروهی، تشکیل جلسات آموزش خانواده میتواند آمار ابتلا به آسیبهای اجتماعی را کاهش دهد.
شاداب سازی محیط مدرسه
ورزش صبحگاهی، برگزاری اردوهای علمی و تربیتی، نمایشگاهها و جشنوارهها، رنگ آمیزی محیط مدرسه، تهیه وسایل ورزشی استاندارد ومناسب، اجرای مسابقات ورزشی می تواند منجر به تخلیه انرژی منفی و تقویت توان تاب آوری دانش آموزان شود.
پرهیز از برخورد سلبی و قهری با دانش آموزان بزهکار
دانش آموز بزهکار مجرم نیست بلکه قربانی شرایط نامساعد خانوادگی واجتماعی است. اخراج، تنبیه، برچسب زدن و سرپوش نهادن به رفتار بیمار گونه دانش آموز فاجعه می آفریند و ممکن است به رفتارهای پرخطری چون خشونت علیه دیگر دانش آموزان و یا کادر آموزشی، خودکشی و یا ترک تحصیل منجر شود.
انضباط و کنترل در مدرسه جایگزین رفتار منجر به خشم و هراس دانش آموزان شود
هرگونه سهلگیری و یا سختگیری در اجرای مقررات منجر به افزایش رفتار پرخاشگرانه و ناهنجاریهای رفتاری میشود. در عین تعریف چارچوب انضباطی سعی در جلب اعتماد دانش آموز به کادر مدرسه شود. دفتر آموزشگاه و اتاق مشاوره پناهگاهی برای حل معضلات رفتاری باشد نه دادگاه و محل بازجویی.
پرهیز از اخراج دانش آموز بزهکار
غیر مسولانه ترین برخورد با دانش آموز بزهکار اخراج است. فراموش نکنیم تکرار رفتارهای نا بهنجار پاسخی است به فشارهای خانوادگی و اجتماعی با اخراج دانش آموز بزهکار او را در معرض آسیب های جدی تر چون اعتیاد، ترک تحصیل و یا خودکشی قرار می دهیم و در صورت اخراج تعدادی از دانش آموزان یک مدرسه و پذیرش همگانی آنها در مدرسه همجوار مسبب اختلال در کیفیت آموزشی و پرورشی مدرسه پذیرا خواهیم بود و محیط جدید شرایط را جهت ایجاد باندهای بزهکار فراهم میاورد.
کاهش آسیب های اجتماعی در مدارس صرفا با اولویت بخشی به نهاد آموزشی به عنوان نهادی انسان ساز که مسیر توسعه و تعالی هر جامعه ای از آن می گذرد امکان پذیر است با این دیدگاه میتوان شاهد سلامت وتوسعه انسانی در جامعه بود.
انتهای پیام