true
وقتی بی عدالتی و تمامیت خواهی سخن بگوید، تعجب و حیرت جوانه می زند و نویسندگانی که خود را عقل کل می دانند شیرازه ی سخن و نوشته هایشان ترزیق نادانی و ناآگاهی می شود و به وبای زوزه مبتلا می گردند و قهرمانان زو کشیدن های بی مورد می شوند…
مگر می شود از تلاشهای طاقت فرسای دکتر ابراهیمی در گرفتن حق آبه و تلاش برای گرفتن اعتبار و احداث اورژانسی سد گاوشمار گذشت؟
مگر می شود از تلاشها و زحمات دکتر ویسکرمی و نامه نگاری های جناب محمودوند گذشت و زحمات طاقت فرسای نمایندگان را با پنس پژمردگی بر وجدان هایی که هیچی نمی بینند منگنه کرد و به شیوه ی سنتی ارتزاق نادانی کرد و زحمات تلاشگران و سفیران بزرگی و منزلت لرستان(نمایندگان)را نادیده گرفت و در کرانه ی چشمان لیلا با تکلم نادانی مویه دانایی خواند؟
چرا این روزها جنگ بر سر لحاف ملا در بیستون بغض کنشگران به اوج خود رسیده و هیچ کنشگری از حقوق مردامانی که سدگاوشمار مطلقا در حوزه ی استحفاظی نمایندگی آنانست، سخن نمی گوید؟
چرا در نوشته ی هیچکنشگری به قانون توزیع عادلانه ی آب اشاره نمی گردد و برخی ها سر طناب را گرفته و با شدت بسوی شهرستان خود می کشند؟
چرا نمی گذارید درخت وحدت میوه دهد، تا همگان از میوه ی رستگاری بَهره مند گردیم و یکصدا در مقابل مافیای ویرانگر آب قد عَلم کنیم و با وحدت از حق آبه اُستانمان دفاع کنیم؟
این روزها جنگ بر سر لحاف مُلا بالا گرفته و سدگاوشمار که کاملا در حوزه ی استحفاظی نمایندگی سلسله و دلفان است و احداث این سد بیش از ۱۱۰روستای سلسله و دلفان را زیر آب می برد و جمعیتی بالغ بر ده هزار نفر آواره می شوند برای هیچ کنشگری مهم نیست؟
سرشاخه های اصلی تامین کننده ی فصلی و دائمی آب این سد کدامند؟ چرا برخی از کنشگران نادانسته و بدون تحقیق می نویسند؟ چرا دیوار نمایندگان اینقدر کوتاه شده است؟
تلاشهای نماینده ی خستگی ناپذیر سلسله و دلفان دکتر یحیی ابراهیمی، این روزها تحسین همگان را برانگیخته و دکتر ابراهیمی با جلسات بیشمار با وزارت نیرو و شخص وزیر حق آبه ی خیلی خوبی برای سلسله و دلفان گرفته اند و از این نظر قابل تقدیرند!
دکتر ابراهیمی با توجیه وضعیت ژئوپولیتیکی سد گاوشمار که در دهانه ی راه باستانی گاوشمار که از ظرفیت های بسیار بزرگ توریستی دلفان می باشد(این راه ادامه ی راه باستانی شاهی می باشد و ۶۰۰ متر طول دارد و براثر فرسایش و عوامل فرسایشی ۲۰۰متر از آن از بین رفته و عرض این جاده ی شاهی در مناطق سخت گذر ۵ متر و در جاهای دیگر ۷متر می باشد و نقش و نگارهای حکاکی شده بر روی سنگها در این مسیر واقعا دیدنی می باشند) برای شخص وزیر و کارشناسان وزارتخانه آنها را متقاعد و وادار به تخصیص حق آبه سلسله و دلفان نمودند…
چرا کنشگران مجازی شهرستانهای استان سد گاوشمار را بنام شهرستان های خود می نامند و حسن همجواری در قانون توزیع عادلانه ی آب را رعایت نمی کنند و برای دشت های تشنه و مستعد سلسله و دلفان رعایت حق آبه نمی کنند؟
چرا کنشگران مجازی دیگر شهرستانها رعایت انصاف را نمی کنند و در نوشته هایشان نمی گویند تکلیف صد و ده روستایی که تخلیه صد در صد می شوند و هست و نیستشان زیر آب میرود را نمی کنند و به فرصت طلبی تمام سرطناب منفعت طلبی را بسمت شهرستان خود کج می کنند؟
مگر می شود مردمان سلسله و دلفان خانه هایشان ویران گردد و صد و ده روستایشان زیر آب رود و در مخزن سد قرارگیرد و حق آبه برای این مردمان منظور نگردد؟
ما را چه شده است که بر طبل ظلم می کوبیم و از پشت بلورهای نادانی می خواهیم همه چیز به نفع خودمان تمام کنیم؟ چرا زنبیل حضورمان پر از میوه ی نادانی و منیت شده و به هر قیمتی می خواهیم(کوهدشت، رومشکان، معمولان، پلدختر وچگنی ) آباد گردند و بفکر مردمانی که هست و نیستشان زیر مخزن سد ناپدید می شود نیستیم؟
شما که این همه بر طبل اصلاح طلبی می کوبیدید و گوش فلک را از لالایی های اصلاح طلبانه ی خود کر کرده بودید، مگر در آموزه های اصلاح طلبی نیاموخته اید” تمام ایران سرای ماست” چرا سدی که کاملا در حوزه ی استحفاظی نمایندگی سلسله و دلفان است را یکبار بنام کوهدشت نامگذاری می کنید و یکبار بنام سدچگنی و بار دیگر بنام سدکشکان؟!
چرا شبدیز غرورتان اینهمه بیشرمانه می تازد و لشکر استدلالتان پیکر سقراط و افلاطون را در گور می لرزاند؟! بگذارید زنبیل تفکرتان پر از میوه ی منیت نباشد تا در دادگاه وجدانتان پیش قاضی القضات که در جایگاه حق نشسته شرمنده نشوید و همیشه سرتان بالا باشد تا دستانتان پر از شرافت میوه ی قلم باشد و هر اظهار نظرتان سبب تکدر خاطر هیچ کس نگردد تا همیشه شمع تفکرتان سوزان باشد و پروانه ها بر گردش حلقه زنند…
یادمان باشد، قلم شرافتی دارد که خدای بزرگ به آن سوگند یاد کرده “نون والقلم” بگذارید قلمتان همیشه مستدام در حق گویی باشد. “والعاقبه للمتیقین”
انتهای پیام
false
true
http://pejvakelorestan.ir/?p=10230
false
false
آفرین بر قلمت