×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
    امروز  چهارشنبه - ۵ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
true
true
سید حسین صادقیان : اصولگرا ،اصلاح طلب، شاید هم راه سوم!

اخیرا محمد قوچانی روزنامه نگار اصلاح طلب در مصاحبه ای به صورت تاکیدی عنوان می‌کند، ساختار جریانی کشور به طور کامل بسته شده و دو جریان قوی اصلاح طلب و اصولگرا شکل گرفته و دیگر جریانات حاشیه ای هستند!

اینقدر تاکیدی این سخن را به میان می آورد که رد سخنان ایشان برای خوانندگان بی نتیجه می‌ماند!

البته رفتار حزبی که محمد قوچانی در روزنامه رسمی آن سر دبیر است نشان می‌دهد که تحلیل رسمی و نهایی محمد قوچانی و حزب کارگزاران سازندگی و بعضی دیگر از احزاب اصلاح طلب و اصولگرا بر فضای تثبیتی سیاسی دو قطبی اصلاح طلب و اصولگرا استوار است.

فرای این تاکید تقریبا تمام جریاناتی که محمد قوچانی به آنها جریانات کم رنگ حاشیه ای می‌گوید،از اپوزیسیون خارج از کشور، اصولگرایان رانده شده ویا (اپوزیسیون درون تشکیلاتی اصولگرایان)، اصلاح طلبان رانده شده(اپوزیسیون درون تشکیلاتی اصلاح طلبان)، مستقلین و طیف وسیعی از تحلیلگران و ناظران از جریان سوم و یا راه سوم سخن می‌گویند و مقبولیت فضای دو قطبی اصولگرا و اصلاح طلب را در کشور در حال افول می‌دانند!

نگارنده قصد ورود و یا تحلیل نظری تفکر تحلیلگرانی مانند محمد قوچانی و یا کارگزاران سازندگی را ندارد اما برای ورود به تحلیل دوقطبی فضای کلان سیاسی (اصلاح طلب – اصولگرا) و (راه سوم یا جریان سوم) نیاز است به صورت مقدمه ای به دیدگاه کارگزاران و تحلیلگرانی مانند محمد قوچانی پرداخت.

چند ماه پیش کرباسچی سخن از بازنگری در رهبری جریان اصلاحات به میان آورد. بعد از حملاتی که به او شد محمد قوچانی نظر کرباسچی را تلطیف کرد که نظر کرباسچی این است که خاتمی باید به صورت رسمی رهبری جریان اصلاحات را قبول کند.
همچنین بعضی از احزاب مخصوصا کارگزارانی ها سعی دارند مسیر خود را از شورای عالی سیاست گذاری جدا کرده و مستقلا وارد کارزار انتخاباتی شوند!
سوال اینجاست که، این رفتار و تحرکات و نظرات از چه دیدگاه کلانی سرچشمه می‌گیرد.
به نظر می‌رسد که بعضی از تحلیلگران عرصه ی کلان سیاسی به این نتیجه رسیده اند که سرمایه گذاری بر روی دو قطبی اصولگرا – اصلاح طلب هیچ نتیجه ای نخواهد دشت و دیگر با اصلاحات نمی‌شود به اصلاحات امید داشت.
نتیجه ی کلانی که این دیدگاه می‌دهد راه سومی است که این روزها روزنامه و مجله کارگزاران در حال تبیین آن است! تیترهای درشت (لاریجانی علیه پایداری) ویا مقاله تحلیلی راجع به ژاک شيراک که به اعتقاد نگارنده ایران امروز نیاز به یک چهره ی راست مدرن کلاسیک دارد همه گواهی خط فکری طیف گسترده ای از اصولگرایان و اصلاح طلبان است که فضای کلان سیاسی را باید در دوقطبی اصولگرا علیه اصولگرا حفظ کرد و تلاش نمود تا راست های مدرن دارای قدرت بیشتری گردند!

این دیدگاه صرف نظر از اینکه تا چه اندازه با واقعیت ها و نیازهای امروز کشور منطبق است و آیا کم هزینه ترین راه برای وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور منجر می‌شود بر دو فرض استوار است.
اول قیف تنگ رد صلاحیت ها.
دوم فرض بر اینکه بدنه ی اجتماعی اصلاحات راه دیگری ندارند، همین هست که موجود است.

این دو پیش فرض بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ و اتفاقات پیش آمده ساده لوحانه ترین پیش فرض ها در عین واقعیت های موجود و قابل قبول تحلیل است.
واقعیت این است که بدنه رای خاکستری هیچ گاه دیگر دوقطبی را قبول نخواهد کرد که نماینده ی آرای خاکستری چهره ای راست گرا هر چند مدرن باشد.

از سوی دیگر طیفی دیگر از اصولگرایان که خود را اپوزیسیون اصولگرایان می‌دانند با پرچم جهادگران با راه سوم احمدی نژاد در حال تبیین مواضع خود هستند. به نظر میرسد شتر، گاو، پلنگی که احمدی نژاد در حال تبیین آن است قدرت اجتماعیش از فرضیات کارگزارانی ها و اعتدالیون و راست های مدرن بیشتر باشد!
حمله کلان جهادگران بر علیه دو قطبی (اصلاحات و اصولگرایی) نشان از اعتقاد آنها به راه سوم دارد.

جریان جوانگرایی اصولگرایان سنتی نیز در حال تبیین فضایی کلان غیر از اصولگرا و اصلاح طلب است.
این جریان با تکیه بر تشکیلات قوی و منسجم، رهبری واحد، گفتمان سازی گسترده، امکانات فراوان و موضع انتقادی و تهاجمی نشان می‌دهد که در حال تدارک برای فضای حمله به دوقطبی اصولگرا و اصلاح طلب است.

این سه جریان با سه دیدگاه کلان می‌دانند نمایندگانشان کیست، و یقین دارند نمایندگان و کاندیدا های احتمالیشان به یقین تایید صلاحیت خواهند شد.

حال سوال اینجاست اصلاح طلبان که هنوز نمی‌دانند وضعیتشان در انتخابات چگونه است و آیا کاندیداهای حداقلی آنها تایید صلاحیت می‌شوند یا نه و در برزخ شرکت و یا تحریم انتخابات گرفتار شده اند چه باید بکنند؟

به نظر نگارنده اصلاح طلبان نیز باید مانند سه جریانی که بر شمرده شد به دنبال راه سوم باشند. واقعیت این است که کشور در حال حاضر دچار گسست های کلانی است که ذات اصلاح را دچار مشکل کرده و باید بر

این گسستت های تمرکز نمود تا مسیر اصلاح هموار تر شود.

سه گسست عمده در کشور که اصلاح را با مشگل جدی مواجه کرده به اعتقاد نگارنده عبارتند از:
۱-گسست نسلی
۲- توسعه نامتقارن و تنازع منافع
۳- شکاف طبقاتی

گسست نسلی باعث عدم جوانگرایی فکری و مدیریتی در بروکراسی کشور شده و اصلاحات نیز هیچ برنامه ای برای کادرسازی و جوانگرایی در بدنه سیاسی خود ندارد.

توسعه نامتقارن باعث تنازع منافع در کشور شده که خود را به صورت جنگ آب، نابودی محیط زیست، بیکاری، رکود و نابودی تولید نشان می‌دهد.

عدم برنامه صحیح و مدون و کلان اقتصادی، فساد، رانت، سیاست های غلط مدیریتی محلی و ملی نیز باعث عمیق شدن شکاف طبقاتی شده که در آینده نزاع های شمال جنوب را در کشور رقم خواهد زد.

به اعتقاد نگارنده اصلاحات اگر به دوقطبی آزادی و استبداد و… برای انتخابات آینده دل بسته بعید است نتیجه داشته باشد و بایستی در فرصت باقی مانده به تبیین راه سوم با درون مایه ی حل سه گسست عنوان شده بپردازد.

سید حسین صادقیان

false
true
false
false
  1. robati

    درود بر برادر صادقیان عزیز

  2. فرزاد چگنی

    راه سوم همان اعتدال است سید جان که ما نتیجه ای از آن نگرفتیم…..اصلاحات در کشور و استان نیاز به بازنگری و تغییرات اساسی در ساختار بی رمقشان دارد. بزرگان اصلاحات اگر می خواهند بخشی از هویت از دست داده شان نزد ملت بزرگ و بیدار ایران روح و جان تازه ای به خود بگیرد حتما بایستی منفعت طلبی محض را کنار نهاده و دوم اینکه باهر انجمن و حزبی معامله و همبستگی پیدا نکنند و سوم جوانان صاحب اندیشه و قلم جایگزین افراد فرصت طلب شوند و چهارم اینکه نمی شود برای همه مردم در جای جای کشورمان نسخه ای مشابه پیچید و پنجم مرکز نشینان نسخه پیچ به زادگاه های خود برگردند( البته با سرمایه خود و فرزندانشان ) و بدون واسطه ای با مردم رودرو صحبت نمایند ……و ششم از مردم بابت عملکردشان عذرخواهی نمایند و هفتم……

  3. چگنی

    ممنون از ارایه مقاله خوبتان

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false