×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
    امروز  پنج شنبه - ۶ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
true
true
رتبه بندی معلمان: نسیم بهاران


معلم کلمه ای با بار سنگینی از معنا: چراغ راه و روشنایی مسیر، یاری دهنده و راهنما، مهر و محبت، تامل و تحمل، صبر و شکیبایی، آموزش و پرورش، رهبر و راهبر، تربیت و طراوت..‌. و کسی که این بار معنایی را باور دارد و می‌پذیرد که معلم شود.

 معلم کسی است که اهل تفکر و اندیشه می باشد و کتاب می خواند با علوم روز آشنا می‌شود، یاد می‌گیرد، تحقیق و پژوهش می کند، آموزش می دهد و مستقیم و بدون واسطه نسلی را تربیت می‌کند و پرورش می‌دهد که در طی سال‌های بعد سرنوشت مملکتی را می سازند و دهها کلمه و جمله دیگر که می تواند معلم و معلمی را معنا کند و توصیف نماید.

حال با توجه به معنا و مفهوم واژه ی معلم و وظیفه و عشقی که در شغل معلمی نهفته است، چه پاسخی برای این سوال ها وجود دارد؟ جامعه ی امروزی ما از معلم چه تعریفی دارد و معلمی را چطور توصیف می کند؟ معلم چه جایگاهی دارد؟ چه کسانی شان و منزلت معلم را به یغما برده اند؟

معلمی که باید اهل مطالعه تحقیق و پژوهش باشد و خود را به علوم و فنون روز مجهز نماید و مدام درحال به روزرسانی اطلاعاتش باشد تا بتواند به نحو احسن از عهده وظیفه ی سنگین و مهم آموزش و پرورش دانش آموزانش بر بیاید، روزگار را چگونه می گذراند؟ آیا معلم آنقدر از لحاظ ذهنی آزاد است و آرامش دارد که بتواند به اموری که برای کارش حیاتی است بپردازد؟
اگر بخواهیم به دور از هرگونه تعصب و صادقانه جواب این سوال ها را بدهیم باید گفت؛ نه! منِ معلم دیگر آن چنان باید و شاید وقت ندارم مطالعه کنم، اگر هم مطالعه داشته باشم متمرکز نیستم تا به تحقیق و پژوهش بپردازم، فرصت به روز رسانی اطلاعاتم را ندارم، زمانی را در اختیار ندارم تا علوم جدید را یاد بگیرم.

می دانید چرا ؟

چون ذهن آشفته ای دارم که بر روی آرامشم سایه انداخته است. چون نان شب از مطالعه که از نان شب واجب‌تر  است، برایم واجب تر می باشد!

معلم درگیر روزمره گی و تامین معاش خانواده اش می باشد. چون قلاب انداخته ا ند و جایگاه و شأن و منزلت معلم را پایین کشیده اند، که مبادا معلم مطالعه کند!

می دانید چرا؟

 چون که معلم مستقیم و بی واسطه با نسلی در ارتباط است که آینده ی مملکتی را می سازد و معلمی که فرصت داشته باشد مطالعه کند و دست به تحقیق و پژوهش بزند و علوم و فنون  جدید را یاد بگیرد، آنچه که نباید اتفاق بیفتد، می‌افتد و آن این است که؛ معلم وقتی خیالش از روزمر ه گی آسوده باشد، با خیالی آسوده و با فراغ بال، فکر و اندیشه اش را گسترش می‌دهد و بسط پیدا می‌کند و به تدریس می پردازد، آموزش می دهد و تربیت می‌کند و روانشناسی می خواند و کسانی را پرورش می دهد که آگاه اند، که هوشیارند، که می‌فهمند. اما و اما این آگاهی و هوشیاری و فهمیدن به طور حتم کار دست آن هایی می دهد که نمی خواهند مردم بفهمند، آگاه باشند و هوشیار گردند. پس باید کاری کرد، مانع ای ایجاد نمود و اجازه بیدار شدن را نداد، باید سنگ انداخت، باید کاری کرد که معلم نتواند رو به جلو برود و باید سدی را بر سر راهش قرار داد.

 در این بین چه مانع ای بهتر و بزرگتر از در اقلیت قرار دادن حقوق و دستمزد معلم است! تا معلم نتواند ابتدایی ترین نیازهای زندگی اش را برآورده کند، نتواند رو به جلو حرکت کند تا فکر و ذهنش آزاد نباشد و آزادانه در کلاس حضور پیدا نکند، تا مبادا فرزندانی آگاه را پرورش دهد!

برای ایجاد این مانع، قلابی گیراتر از قلاب رتبه بندی وجود نداشت تا با نیشخندی زهر آلود قشر معلمان را به سخره بگیرند و با بارگذاری مدارکی که تمامیت معلم را زیر سوال می برد  سرگرم شان کنند.

بساط رتبه بندی را راه انداختند و تا  قطره قطره حقوق معلمان را افزایش دهند و با این قطره چکانی کاری کنند که معلم همیشه تشنه بماند و برای سیراب شدن در کنار معلمی، از پل دیگر گذر کند و چشمه ای را پیدا کند تا خود و خانواده‌اش بتوانند از آن استفاده کنند.

 در ابتدا و بر اساس تعریف ها و وعده و وعید ها قرار بود رتبه بندی بیاید تا؛ معلم و معلمی سر و سامان بگیرد و مسیری مثبت را ایجاد کند، اما این چنین نشد و بار معنایی واژه رتبه بندی تغییر پیدا کرد و معنایی مثل تنزل، قطره چکانی، مشغول کردن، سرکار گذاشتن، تمسخر و هیچ و پوچ را پیدا کرد.

بیش از دو سال است که از طریق رسانه های جمعی مثل صدا و سیما، سایت های خبری، روزنامه، فضای مجازی، بخشنامه‌ها و… بر طبل می کوبند و سرنا می نوازند که؛ معلم ها رتبه بندی می شوند تا جایگاه هر معلم از لحاظ علمی، آموزشی و سابقه کارش مشخص گردد و بر اساس همین امور، حقوق و مزایای آنها پرداخت گردد و نظمی حاکم شود و در حق هیچ معلم اجحافی صورت نگیرد.

اما نه تنها اینچنین نشد، بلکه موجی از ناامیدی را نیز در بین معلم ها به راه انداخت و انگیزه بسیاری را هم گرفت.
 یک سوال بی وقفه ذهن من معلم را آزار می دهد و آن اینکه؛ چرا در بین ارگان های دیگر هنگام افزایش حقوق  اتفاق خاصی نمی افتد و پیش می آید تا ۵۰ درصد حقوق شان هم افزایش پیدا می‌کند، اما رسانه‌ای نمی‌شود و بر دهل نمی کوبند و اصلاً به صورت عمومی مردم خبر دار نمی شوند، اما قصه ی رتبه بندی معلمان را همه شنیده اند و می دانند، از کوچک گرفته تا بزرگ، از مرد گرفته تا زن، همه و همه حتی اگر برای یک بار هم که شده واژه ی رتبه بندی به گوششان خورده است و کم و بیش از معلم سوال می شود چی شد؟حقوقتان اضافه شد؟ معلم ها چه کار می کنند که قرار است حقوقشان اضافه شود؟ شما که نصف سال تعطیل هستید و سوال هایی از این نوع…

 این شرایط را مسئولین بی کفایت فراهم آورده و باعث شده اند که کشتی آموزش و پرورش به گل بنشیند. به قول یکی از همکاران از آموزش و پرورش فقط “واو” آن باقی مانده است و لاغیر!
البته ناگفته نماند خود معلم ها هم نقش کلیدی را در فراهم شدن این شرایط دارند، چرا که با تمام ناجوانمردی هایی که در حقشان می شود باز بدون وقفه حضور دارند، سینه سپر می کنند و از جان و دل مایه می گذارند تا این چنین سیاسیون و مسئولین و سکان داران جامعه و کشور آنها را نادیده بگیرند.

 و کلام پایانی:

 خداوند عاقبت کشوری را بخیر کند که معلم آن به جای مطالعه تحقیق و پژوهش، یادگیری، آگاهی، به روز بودن باید به دنبال سرچشمه ای دیگر بگردد تا بتواند خرج و مخارج زندگی‌اش را دست و پا شکسته تامین کند! من یک معلم هستم./ انتهای پیام

false
true
false
false

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false