روزهای اول قرنطینه خانگی سخت بود، چون عادت داشتم هر روز صبح زود برم سرکار. اولش عزت و احترام داشتم چون عیال فکر می‌کرد این وضعیت چند روز کوتاه بیشتر طول نمی‌کشه. اوایل چای میدادن، غذا میدادن، میوه میاوردن و خلاصه محبت ها نثارم می‌کردند. از بد حادثه، این نیم وجبی ذلیل مرده، کرونا؛ نرفت که نرفت و دکتر جون هم گفت که باید فاصله گذاری اجتماعی و فیزیکی رو رعایت کنید. ما که از اول هم خودمون اتوماتیک فاصله گذاری فیزیکی و اجتماعی رو مجبور بودیم که رعایت کنیم، چون بعد از دو شیفت کار کردن اینجا و اونجا خواه ناخواه اصلا حالی برامون نمی مونه که فاصله ها را کم کنیم. شما بگید با این همه سختی و مشکلات حالی به آدم میمونه؟ نه والله! احوالی به آدم میمونه؟ نه بالله!
از سوی دیگر نیز قربونش برم دولت فخیمه ی فهیمه ؛ جوری حق و حقوق بهمون میده که اتوماتیک فامیلها از هم دور شدن و همسایه از همسایه خبر نداره و لذا فاصله گذاری اجتماعی خلاصه سی چهل سالی هست که رعایت میشه!

دوستی می گفت آیا فاصله گذاری اجتماعی باعث قطع صله رحم نمی‌شود؟ گفتم نه! از تلفن و فضای مجازی و… استفاده کن. مگه نمی بینی تو سرعت اینترنت از کره جنوبی هم سبقت گرفته ایم؟! کرکرکرکر زد زیر خنده و گفت: به مکه مکرمه خوب گفتی، گل فرمایش کردی گل. بگذریم بحث رو سیاسی نکنیم.
جونم واستون بگه اون روزهای اول؛ خلاصه قرنطینه خانگی خوب بود. بعد عیال مربوطه دید اینجوری نمیشه! یه شب کفگیر بدست ناگهان چست و چابک نرم و نازک مثل عقاب اومد سر وقتم. من بیچاره مظلوم داشتم تو فضای مجازی کتاب میخوندم. آخه زشت بود با این سن و سال هندز فری بذارم تو گوشم و آهنگ سلطان و جون بله قربان گوش کنم. خلاصه دردسرتون ندم، عیال گفت پاشو حاجی، پاشو اینجوری فایده ای نداره. باید تو کارهای خونه کمک کنی وگرنه… گفتم ای بابا! خانم چی شده؟ گفت چی می خواستی بشه! زن حق داره برای کارهای خونه مزد دریافت کنه پس حقوق زنان و تساوی زن و مرد چیه که مسیح گیس بریده میگه؟! پاشو یا پول بده یا باید کار کنی تو خونه! مگه من جونم رو از سر راه آوردم. گفتم باشه عزیزم چشم، بگو چیکار کنم؟ این بود که عیال رفت و یه برنامه درسی برام نوشت. گفت چون ممکنه جمعه خوابم ببره، از شنبه شروع می کنیم. اگه درسها رو با موفقیت پاس کردی که هیچ، وگرنه روزگارت رو سیاه می کنم و مهریه رو می ذارم اجرا تا بفهمی که من کجای این زندگی هستم. برو ببین شوهر صغرا خانم و شوهر کبرا خانم چقدر به زنهاشون اهمیت میدن! من هم که تازه عضو انجمن زی ذی ها شده ام، گفتم چشم قول میدم درسامو خوب بخونم… خدایا این چه بلایی بود؟

اما برنامه درسی هفتگی ما :
۱ _ شنبه : صبح : کلیات خانه داری. عصر : روشهای نوین غذا دادن به کفترها و گنجشکهای پشت پنجره.
۲ _ یکشنبه : صبح : درآمدی بر روشن کردن زیر کتری و تهیه صبحانه. عصر : اصول و فنون بچه داری.
۳ _ دوشنبه : صبح : اصول کار با جاروبرقی و سرخ کن و ماکرو فر. عصر : مقدمه ای بر بشور و بساب خانگی و برق انداختن آیینه توالت.
۴ _ سه شنبه : صبح : مروری بر ظرفشویی سنتی و صنعتی. عصر : آشنایی با نحوه رفتار با مادر زن و ساکت کردن بچه ها.
۵ _ چهارشنبه : صبح : قواعد لباس شویی و تعویض پوشک بچه. عصر : روشهای جمع آوری موها در خانه و مرتب کردن اتاق و کمد.
۶ _ پنج شنبه : صبح : فنون اتو کردن و لباس پهن کردن رو طناب بالکن. عصر : آموزش نحوه پیاز سرخ کردن و فنون تمییز کردن گاز.
۷ _ جمعه : صبح : نظافت و حمام. عصر : در اختیار همسر و مرور تکالیف هفتگی.
الهی بری که دیگه برنگردی کرونا……..
سلامت و شاد و خوشبخت باشید
حسن خسروی