true

«نمی دانم» عامل تفکر است، موتور محرک و تعالی بخش است. قدرت «نمیدانم» موتور محرکه و سوخت نمی دانم است. «نمی دانم» مرکب حرکت بسوی مبدا است که هر کسی بر آن سوار گردد آن را بسلامت به مقصد مقصود خواهد رسانید.
«نمی دانم »ها همانند یک چاقوی دو لبه عمل می نمایند، هم ممکن است بدَرَند و هم ممکن است درمانگر باشند. هم ابزار صحت و سلامت و هم عامل بیماری و کشنده باشند.
چنانچه قدر و حرمت نمیدانم ها را بدانیم خرد و دانایی و روشنایی جایگزین نادانسته ها و بی خردی ها و تاریکی ها می گردند. در آغاز بی خردی محرک و انگیزهای برای کشف نادانسته ها و نمیدانم هاست و اصرار بر کشف بی خردی بارقه ی امید و منبع جوشان و پر تلالو دانایی است که انسان را به سوی خرد و رهایی از قید بند تاریکی ها و تعصب ها و خرافات و جهل رهنمون و هدایت می نماید.
وقتی انسان می گوید نمی دانم در واقع این همان نمیدانمی است که یعنی “می دانم که نمی دانم” فلذا خرد و دانایی از همین جا آغاز شده تا انسان مرزهای نمیدانم را کشف و تسخیر نموده تا به سوی سرزمین روشنایی و میدانم ها پرواز نماید.
ارزش نمیدانم هایی که نمی دانم و به آن آگاهی دارم کمتر از میدانم هایمان نیست، زیرا نمی دانم ها موجب حرکت و جنب و جوش و تحقیق و پژوهش و پا گذاشتن به سرزمین می دانم ها می گردد.
چنانچه جنس نمیدانم ها از جنس کسورها و قصورها، کمی ها و کاستی ها باشد، یقیناً ناجی و شفابخش خواهند بود. همچنین عکس آن هم صادق می باشد. بنابراین قدر نمی دانم های که می دانیم و بر آنها اشراف داریم را بدانیم و تلاش کنیم که آنان را بدانیم. انتهای پیام
false
true
https://pejvakelorestan.ir/?p=6097
false
false