true
غلام همت آن رند عافیتسوزم
که در گداصفتی کیمیاگری داند
همشهریان عزیز! اینک که پس از ۶ سال و ۷ ماه از افتخار خدمتگزاری شما محروم گردیدهام، واجب میدانم مراتب سپاس و حقشناسی قلبی خود را از مساعدتها و گذشتهای بیدریغ مردم شریف و وطنپرست خرمآباد تقدیم دارم.
راه دراز و پر فراز و نشیب شهرسازی در همهی شهرهای کوهستانی بهویژه درّهای چنین کمعرض و محصور و استثنایی بهگونهای است که برخورد عقاید و آراء را اجتنابناپذیر میسازد.
بازی زیبای طبیعت با طراحی شگفتانگیز ارتفاعات و چشمهسازهای مختلف درون درّه، همراه با شرایط مناسب اقلیم؛ وظیفهای دشوار را در برابر هر فرد متعهد و مسوولی قرار میدهد، زیرا بر چنین طبیعت فریبایی کار مشاطهگری آسان نیست و ایجاد هر نوع ناهماهنگی و زشتی، گناهی محسوب میگردد.
در چنین کیفیتی طرحهایی چون تخریب منازل و تعریض کوچهها و خیابانها و تفکیک اراضی و پافشاری در اعمال حاکمیت شهرداری، برآشفتگیهایی را سبب میشود و جوانههای کینه و خشم در دلهایی مینشاند.
اینجانب لرستانی و همزبان و همدل و همنژاد با اکثریت عامه و در برابر مواهبی که از آنها بهرهمند گشتهام، مسوولیت و رسالت دیگری را احساس میکردم و منطقی است که بهواسطهی طول خدمت در شهرداری و اجرای طرحهای گوناگون و اصرار در انجام ضروریات شهری، موجبات آزردگی گروه بیشتری را فراهم کرده باشم.
خوشبختانه با تمام دشواریهایی که در مدیریت شهرداری وجود دارد، خداوند این سعادت را ارزانی فرمودند که در دورهی صعود برقآسای اقتصاد کشور و کمکهای مؤثر دولت و ارشاد و هدایت و مراقبت جنابان استانداران، مصدر خدمت در این ناحیه از میهن عزیز بشوم.
کار این خدمتگزار در سال ۱۳۵۰ با بودجهای اندک و بار گران وامها و بدبینی عمومی آغاز شد.
تقارن این روزها با برنامههای عمرانی کشور و توجه دولت به بهبود کار شهرها بسیاری از مشکلات را برطرف کرد و پیشرفت تکنیک شهرسازی و مساعدت فنی جوانان تحصیلکردهای نظیر برادرم مهندس والیزاده و همگامی همهجانبهی مردم و پشتیبانی صمیمانه و توأم با حسن نیت اعضای انجمن شهر، فرصت گرانبهایی را در اختیار گذاشت و تلاش شبانهروزی کادر زحمتکش شهرداری و صداقتی که در مورد شهرداران منتخب و بومی دارند، کفایت و کارایی و توانایی شهرداری را در سالهای اخیر سبب گردید.
نتیجهی آنچه انجام گرفته است در جداولی که برای مقایسهی کارهای قبل از سال ۱۳۵۰ و بعد از آن به ضمیمه تقدیم میشود، مندرج و اعداد و ارقام از گویاترین الفاظ و تبلیغات پربانگتر و اثربخشترند و به آسانی میتوان بررسی را آغاز و از ارزیابیهای عاطفی و شتابزده احتزار کرد.
آنچه این خدمتگزار و شهرداری خرمآباد را هدف تیرهای ملامت عیبجویان قرار میداد، صرفنظر از عقدههای خاص و اغراض فردی و سودجویی و کوتهبینی اقلیتی ورشکستهی اخلاقی که حسابی جدا از مردم عزیز و شریف شهر دارند، مربوط به شرایط اقتصادی کشور و رشد سریع شهر با جهشی که در طی ۲ دههی آماری جمعیتاش را از ۳۷ هزار نفر به قریب ۱۱۰ هزار نفر رسانیده است؛ هجوم مهاجران و مهمانان ناخواندهی روستاهای اطراف که با زندگی شهری بیگانهاند و سیستم آلونکسازی که ارمغان چنین تهاجمی است، دشواریهایی را نمایان ساخته است.
عکسالعمل شهرداری و شتابی که برای جلوگیری از زشتی چهرهی در حال تکوین شهر صورت میگرفت با توجه به فرهنگ عمومی مهاجران روستاها، برخوردهایی را سبب شد. عدم رضایت ناشی از مقاومت شهرداری در مسائل تفکیک بیرویهی زمین و حفظ فضای سبز و اصول شهرسازی موجبات گلهمندیهایی را فراهم کرد.
سرانجام معدودی که مترصد فرصت بودند به حربهی افتراء متوسل گردیدند و برای برانگیختن برادران روستایی، زمانی از مزایا و حقوق گزاف شهردار سخن گفتند و گاهی اعمال حاکمیت شهرداری را در رعایت شهرسازی بهخاطر منافع این و آن توصیف کردند؛ ولی اینجانب از سال ۱۳۵۰ بعد از کرایهی منزل با احتساب پاداش و عیدیهای دریافتی ۴ ميليون و ۷۷۲ هزار و ۹۲۴ ریال دریافت داشتهام و متوسط ماهانهی دریافتی بهطور کلی بالغ بر ۶۱ هزار و ۱۹۱ ریال میگردد. (يعني حقوق ماهيانه حدود ۶ هزار و ۱۲۰ تومان)
در اوج اقدامات عمرانی، بنا به اعتقاد و ایمان راسخام در ایجاد فضای سبز و ضرورت آن برای شهرهایی که بهتدریج صنعتی میشوند، تبلیغات بیپایه صورتی دیگر گرفت و با اغتنام از فرصت، شهردار خرمآباد را ثروتمندی رؤیایی معرفی کردند که اموال شهرداری را تصاحب و مالکیت خانههایی چون کوچههای خیالی آسمان در نقاطی تخیلی دارد. خوشبختانه گذشت چند ماه، چراغ دروغ را بیفروغ ساخت و باز هم الطاف عمومی همشهریان متوجه این خدمتگزار گشت و خانههای خیالی چون آرزوهای بیپایهی مغرضان در هم فروریخت.
اینک که زادگاه مألوفم را با سرافرازی ترک میگویم، آرزو دارم همه از زندگی معلمیِ سادهام آگاه باشند، امید آنکه افسانهسازان فرصتطلب و کممایهای که سعادت خود را در بدبختی و بازی با حیثیت دیگران میبینند، زمانی نیز وجدان خویش را به داوری برگزینند و برای بیگناهی دیگر، از این حربهها بهره نگیرند.
برای حسن ختام ریز دارایی منقول و غیرمنقول خود و خانوادهام را به تفصیل و بیکاستی و دروغ مینویسم. ضمانت صحت این نوشته، شرف و حیثیت شخص من و آیندهای است که روزي فرزندان جوان و بیغرض این شهر، خالی از کینههای زودگذر با روشنبینی، دفتر زندگی مدعیان خدمت را بررسی و رسوایی را نصیب دروغگویان خواهند کرد.
آنچه مینویسم در آینده نمیتواند تغییر زیادی پیدا کند، زیرا خوشبختانه بستگان ثروتمندی ندارم که ارثیهای بر اموال خود بیافزایم و ثروتمندترین افراد خانوادهام باز هم خودم هستم. بنابراین اگر روزی ثروتی جز از راه حقوق و مزایای منطقیام پیدا کنم، قطعاً از طریق ناصواب و کژی تحصیل شده است.
لوازم خانه ۱۵۰۰۰۰ ریال
فرش ۷ تخته ۹۰۰۰۰۰ ریال
پسانداز بانک رهنی ۳۴۰۰۰۰ ریال
پسانداز حساب اعضاء خانواده ۶۵۰۰۰ ریال
پسانداز بانک رفاه کارگران ۱۵۰۰۰ ریال
ضبط صوت و سایر وسایل تفننی ۱۵۰۰۰۰ ریال
ارزش کتابهای کتابخانه ۴۰۰۰۰۰ ریال
حقوق و پاداش آخرین ماه شهرداری، وجه موجود در دفترچهی حساب در گردش ۲۰۰۰۰۰ ریال.
بدهکاریها عبارتند از:
۱- بانک ملی شعبهی سعدی ۳۴۰۰۰۰ ریال
۲- بانک رفاه کارگران ۴۰۰۰۰ ریال
۳- بدهکار به یکی از دوستان ۲۰۰۰۰۰ ریال
۴- بدهی اقساط فرش ۲۵۰۰۰ ریال یعنی پس از کسر بدهیها رقمی معادل با ۱۶۱۵۰۰۰ریال
نتیجهی ۲۰ سال زندگی اداری اینجانب است. داوطلبانه حاصل زندگیام را اعلام کردم و آنچه علاوه بر اینها پیدا شود و دوستان و همشهریان عزیزم با یافتن و اعلام آنها بر این بنده منت نهند، صرفنظر از آنکه آنرا به شهر خرمآباد اهداء خواهم کرد، از مایملک ناچیز ذکر شده در بالا هم جایزهای به قدر همت تقدیم خواهد شد.
همشهریان عزیزم! متأسفانه من از نظر مالی بضاعتی نداشتم که صرف پیشرفت و تعالی شهر محبوبم کنم و میسرم نشد که از سرمایهی شخصی منشأ کارهایی نیکفرجام شوم، اما مطالعات مختصر و نیروی جوانی را بر سر این آرزو گذاشتم.
اگر روزی بمیرم (که چون دیگر فرزندان آدم خواهم مُرد) برای من و فرزندانم این افتخار بسنده است که دیناری مدیون افراد و بیتالمال نبوده و برابر دستمزدی که به من داده شد، صادقانه و در حد شعورم تلاش کردم و ثمرهی کوشش خود را نیز دریافت داشتهام.
در پایان این دوران خدمتگزاری در کسوت فرهنگی و مدیریت شهرداری، بیهراس از آنکه روزی کسی بتواند شرافتمندانه مدعی شود قدمی به نفع خود و خانوادهام برداشتهام، خداوند را از همهی نعمتهایی که عطا فرموده است، سپاسگزارم و از درگاه احدیتش استعانت میجویم در ایام باقیماندهی زندگی، از انحراف، خلاف، دروغ، ریا و خیانت بر حذر بمانم و چنانچه نتوانستم دعای خیر همگان را ذخیره سازم، لااقل واپسین ذکر خیر همشهریان موجب رحمت و مغفرتم گردد. «فاسئلک بعزتک ان لایحجب عنک دعائی سوء عملی و فعالی» یکم بهمن ۱۳۵۶ علیمحمد ساکی/ انتهای پیام
false
true
https://pejvakelorestan.ir/?p=11290
false
false