true
مبنای تئوریک تصمیم ایالات متحده برای تلاش جهت تداوم حضور در منطقه جنوب غربی آسیا و خلیج فارس بر نظریات میرشامیر در تئوری واقع گرایی تهاجمی استوار است. بر اساس این تئوری امکان اینکه یک قدرت بزرگ کنترل و تسلط بر تمام مناطق جهان را در اختیار خود بگیرد، وجود ندارد. بهترین حالت برای چنین قدرتی تبدیل شدن به هژمون مسلط در منطقه پیرامون خود و سپس جلوگیری از تبدیل سایر قدرت ها به هژمون مسلط در مناطق پیرامون خودشان است.
در حال حاضر تنها هژمون منطقه ای مسلط واقعی آمریکا است که برای دهه ها کنترل مناطق پیرامون خود را به تمامی در دست دارد. آمریکا حداکثر تلاش خود برای جلوگیری از سایر قدرت های جهان از جمله چین برای تبدیل شدن به هژمون مسلط منطقه پیرامون را به عنوان استراتژی اصلی در دستور کار دارد.
مطابق با نگرش واقع گرایی تهاجمی، چین در صدد برخواهد آمد تا به هژمون و قدرت چیره در پیرامون خود (شرق و جنوب شرقی آسیا) تبدیل گردد و به طور همزمان آمریکا تلاش خواهد کرد تا ضمن حفظ هژمون مسلط پیرامونی، مانعی اساسی بر سر راه هر قدرت دیگری از جمله چین در رسیدن به اهداف استراتژیک خود و تبدیل شدن به هژمون مسلط منطقه باشد. آمریکا به خوبی می داند در صورت تبدیل شدن چین به هژمون مسلط پیرامونی قدم های دیگر را با سرعت و قدرت بیشتری برای کم کردن فاصله خود با آمریکا در سایر مناطق جهان برخواهد داشت. ‘ این دسته از واقع گرایان انتظار دارند که ایالات متحده در آینده با چین رویارویی مستقیم پیدا کند.’ ( چرنوف)
با توجه به اینکه چین بلقوه این توانایی را دارد تا ایالات متحده را در رقابت اقتصادی پشت سر بگذارد، در آینده نزدیک چین در صدد تغییر ساختار امنیت و اقتصاد در آسیا و به خصوص خاورمیانه و حتی فراتر از آن تا قلب اروپا برخواهد آمد که نمود آن را در طرح احیای جاده ابریشم با الگوها و ساختارهای مورد پسند چین به وضوح می بینیم. در آن زمان است که چین آمادگی و قدرت رویارویی با آمریکا را خواهد یافت.
پس برای آمریکا بهتر است زمانی به مقابله با یک قدرت چالشگر مانند چین برود که برتری محسوس خود را چه به صورت هژمون مناطق دور دست و چه اقتصاد برتر جهان را از دست نداده باشد. چه بعد از همترازی و یا نزدیک شدن چنین قدرتی، رویارویی به سمت امر ناممکن میل خواهد کرد.
با در نظر گرفتن چنین رویکردی تلاش ایالات متحده برای به چالش کشیدن چین در دریای چین جنوبی و ایجاد موانع متعدد تجاری و تعرفه ای و به زبان ساده تر جنگ تجاری با چین توجیه پذیرتر خواهد شد و در مقابل نیز تلاش چین برای تغییر ساختار فعلی نظام اقتصادی آسیا تا اروپا با دربر گرفتن بیش از ۶۰ کشور جهان ( طرح یک کمربند یک راه) و نیز دنبال کردن طرح ها و معاهدات استراتژیک با کشورهای دارای ژئوپولتیک و ژئواکونومیک مساعد در رسیدن چنین هدفی( مانند دنبال کردن معاهده راهبردی ۲۵ ساله با ایران) روشنتر خواهد شد./ انتهای پیام
false
true
https://pejvakelorestan.ir/?p=6344
false
false